قواعد مداحی کانال مداحان

مداح و مداحی

معرفی مداحان مشهور کشور+زندگینامه---آموزش مداحی برای افراد مبتدی و حرفه ای---مداحی های معروف و پر طرفدار

قواعد مداحی

حمیدرضا مهرآبادی
مداح و مداحی معرفی مداحان مشهور کشور+زندگینامه---آموزش مداحی برای افراد مبتدی و حرفه ای---مداحی های معروف و پر طرفدار

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

قواعد مداحی

3) فن نوحه سرائی و نوحه خوانی

یکی از مواردی که در مجالس اهل بیت از دیرباز مرسوم بوده نوحه خوانی بوده و نوحه خوانی در محرم بسیار گسترده می شود و هر کس با هر تیپ و سلیقه و سطح سواد حتی از افراد بی سواد نوحه هائی را با گوش دادن حفظ و می خواندند. و مشاهده می شده که برخی از نوحه از مضامین بسیار ضعیف و بعضاً از تحریف برخوردار بود. و یا هر سال تکرار می شد. گرچه تکرار برخی از نوحه نه تنها ایرادی ندارد بلکه در پوست و خون مردم است و انصافاً دل و قلب هر مستمعی را به خود جذب می کند مثل:
امشب شهادت نامه عشاق امضاء می شود. گلی گم کرده ام می جویم او را، ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم. و از این قبیل نوحه که بستگی به عیار اخلاص نوحه سرا و نوحه خوان دارد.
به برکت انقلاب و دفاع مقدس و توجه ویژه شعرای مذهبی امثال حضرات آقایان حاج غلامرضا سازگار، حاج سید رضا مؤید حاج علی انسانی، نوحه ها هر سال از رشد کمی و کیفی خوبی برخوردار بوده است. و مضامین ضمن برخورداری از روح ادبی از امتیازات دیگر مثل برانگیختن احساس و عاطفه استفاده از مقتل و روضه و زبان حال های بسیار جذاب و شورانگیز استفاده می شود. و هر سال هم از سبک ها و وزن های جدید استفاده می شود. اما در چند سال اخیر متاسفانه برخی از کتب و جزوات به جای تقویت این مهم به جمع آوری شورهای با مضامین بسیار ضعیف و برخی هم دون شان اهلبیت و اهانت به ذوات مقدسه اهلبیت (علیه السلام). تشبیه کردن خاندان آل محمد (صلی الله علیه وآله) به گل و بلبل و گیاه و قناری و استفاده از سبک های مبتذل غربی و آهنگ های مبتذل آوازه خوان های قبل از انقلاب به بهانه جذب چند جوان و استفاده از عبارات شرک آمیز حسین اللهی، رقیه اللهی، زینب اللهی، انا عبدالرقیه، هر چه بادا باد علی پرستم من، روی آورده اند و کتب و جزوات هم با کیفیت بسیار پائین و قیمت گزاف به فروش می رسد. و اسمش را می گذارند ترویج فرهنگ حسینی یا علوی یا فاطمی پناه می بریم به خدا. البته انتقاد در این خصوص به نوشتن یک کتاب نیاز دارد. اما امیدواریم عزیزان مداح به این مهم توجه کنند. و عنایت داشته باشند که نوحه خوان واقعی کیست.
استاد ارجمند حاج علی انسانی در یکی از نوحه های جانسوز و نغز اینگونه سروده اند.
برسی نی سر تو - پای نی خواهر تو
دختران سینه زنان - نوحه خوان مادر تو
اولین کسی که برای اباعبدالله نوحه خوانی کرد. حضرت زهرا (س) بوده و لذا به ارزش این موضوع باید پی برد.
و نوحه خوان ضمن برخورداری از اخلاص و صلاحیت اخلاقی و عملی و ظاهری باید به کیفیت و مضامین نوحه توجه نمایند.
اما چند نکته راجع به فن نوحه خوانی
1) نوحه ها باید از مضامین جانسوز برخوردار بوده و دم (پاسخی که مستمعین می دهند) هر چه کوتاه تر باشد برای یادگیری بهتر است و زودتر مجلس نوحه به اوج خود می رسد.
2) استفاده از تحریر و تکرار برخی از مضامین باعث حزن و اندوه می شود و برخی از محافل هم مبدل به گریه و روضه می شود.
مثال در یکی از نوحه های جانسوز راجع به حضرت رقیه (س)
زد ز راه کین عدو (زخم قلبم را نمک) (3) تکرار قسمت دوم از خط اول مستمع را آماده می کند برای شنیدن مصراع دوم زد ز راه کین عدو زخم قلبم را نمک - نام تو می بردم و او مرا می زد کتک (3)
یا در نوحه حضرت زهرا (س)
تو فتادی من نشستم، تو خمیدی من شکستم، از خجالت دیده بستم
مستحضرید تکرار مضامین مذکور اوج مصائب و دردهای دل مولا امیرالمومنین (علیه السلام) می باشد و باعث شدت حزن مردم می شود.
3) برای تسلط بر نوحه خوانی نوحه را باید چند بار قبل از مجلس مرور کرد.
4) جدا از نوحه هایی که شائبه هتک حرمت اهل بیت (علیهم السلام) است و یا از سبک ها و آوازهای مطرب استفاده می شود خودداری شود.
5) متناسب با مضامین و موضوع نوحه باید واحد خوانده شود.
6) اوج و فرود در نوحه خوانی باعث زیبایی نوحه می شود.
7) در برخی از نوحه ها و بعضی از شبها مثل شام غریبان، شب شهادت برخی از ائمه اطهار (علیه السلام) در پاسخ و یا بعضی از بندهای نوحه از مستمع خواسته شود دو دست بر روی سر بیاورند که در تقویت حزن نوحه خوانی موثر و مفید است.
ادامه بحث نوحه و دم خوانی
با توجه به اهمیت نوحه و دم خوانی و پیشنهاد یکی از دوستان در صدد برآمدیم. راجع به این دو عنوان از فنون کمی تخصصی تر بحث نمائیم. و مناسب دیدم از مباحث ارزشمند حاج علی انسانی خوشه بچینیم و لذا مطالب ذیل از گفتار ایشان با مقداری دخل و تصرف مناسب حال این نوشتار از نظر مخاطبان محترم می گذرد. و با این تک بیت آغاز می نمائیم.
دل حسینیه نفس نوحه، طپش سینه زنی است - دم بگیریم که عمر همه یک دم باشد
در رابطه با کلمه دم و نوحه که معمولا هر دو با هم و مترادف هم می آورند. اما هر کدام معنای خاص خود را دارد. و دو معقوله ای جدای از هم است. دم را می شنوند و معمولا مستعمین آن را تکرار می کنند و پاسخ می دهند. ولی نوحه به معنای زاری کردن است در اصطلاح کلمه دم در لغت نامه دهخدا معانی گوناگونی دارد. که به بعضی اشاره می شود. م به معنای نفس و هوای است که با حرکت آلات تنفس در شش ها داخل و خارج می شود و به آن دم و بازدم می گویند.
ذکر من هر دم یا حسین هر بازدم یا زینب است
سعدی می فرماید: هر تنفس که فرو می رود ممد حیات است و چون برآید مفرح ذات.
دم به معنای کلام و صدا نیز آمده مثل خجسته دم، فسرده دم.
دلش پر غم و درد بینم همی - لبش خشک و دم سرد بینم همی (فردوسی)
دم ز خواهش چون مصفا شد دم عیسی شود - دست چون شد از طمع کوته ید بیضا شود (صائب)
دم به معنای لحظه دمی به آسایش برآوردن - هر دم از این باغ بری می رسد (سعدی)
دم به معنای دعوت، ادعا و لاف و در محاوره می گویند فلانی دم از مردانگی می زند.
بیهوده چرا هر که زند لاف تجرد - هر بی پدری عیسی مریم شدنی نیست (صابر همدانی)
دم در لسان عرب به معنای خون است.
در نتیجه دم به چند کلام در وزن های مختلف عروضی می گویند که مداح برای عزاداران و سینه زنان با نوای خاصی می گویند و با همان شیوه و آهنگ که می شنوند به صورت جمعی جواب می دهند.
گاهی دیده شده که دم در دسته های عزاداری آنچنان توجه را جلب می کند که در کوچه و بازار و خیابان اشخاص رهگذر را هم تحت تاثیر قرار داده و به آنها پیوسته اند و دم می تواند محور نظم و یکپارچگی از مبدا تا مقصد باشد.
اگر در سروده ها دقت شود نتایج مثبت فراوانی را به همراه خواهد داشت.
اما نوحه
در فرهنگ نوحه به معنای بیان مصیبت و گریه کردن با آوای بلند آمده در لغات هم به معنای آواز ماتم و شیون و گاهی به معنای ندبه، مویه گری و زاری در عزای عزیز از دست رفته آمده است.
چرخ گردون بسی بر آورده است. نوحه و نوحه گر ز معدن سور
گر بود در مجلسی صد نوحه گر - آه صاحب درد را باشد اثر (عطار)
کوتاه سخن اینکه دم کار ذاکر است و مداح و نوحه کار مستمع و اگر در چارچوب باشد. شنونده به نوحه کردن تشویق و ترغیب می شود. و اگر از زاویه حماسی و مکتبی و فخامت زبان کم رنگ باشد اما خاصیت تاثیر گذاری بر عواطف داشته باشد کوشش لازم را به فخامت آن می دهد.
یک مرد مانده بود و کران تا کران عدو - یک تیر مانده بود و جهان تا جهان نشان
در پایان شایسته است تا آنجا که ادب و آداب می طلبد در اینگونه سروده ها از تعابیر تحقیرآمیز و موهن مطالبی که در شأن عزیزان خدا نیست پرهیز شود. در غیر این صورت عمر سروده ها کوتاه خواهد بود و سراینده آن بی پایگاه.

4) فن دم خوانی

دم خوانی یعنی مداح شعری آهنگین و موزون را بخواند و مستمع یا با او هم خوانی کند یا با یک مصراع و یک جمله و یا کلمه یا اسم و ذکری به او پاسخ دهند.
1) جانم علی ای جان جانانم علی. مستمع این ذکر را می گوید و مداح شروع کند بندهایی را در همین وزن می خواند.
2) شرف معیار و ایثار حسین است.
هدف آمال و افکار حسین است در اینجا مستمع آخر شعر را (حسین است) تکرار می کند.
3) نشر حقایق را ببین قرآن ناطق را ببین.
مادر بیا مادر بیا احوال صادق را ببین واویلتا، واویلتا. در این قسمت مستمع با ذکر واویلتا به کمک مداح می شتابد.
4) گل رنگ بو ندارد آبی به جوی ندارد روکن به هر که خواهی گل پشت رو ندارد یابن الحسن یابن الحسن
مستمع فقط ذکر یابن الحسن را تکرار می کند البته موارد زیادی از انواع دم وجود دارد که ما به همین چهار مورد بسنده می کنیم.
چند خاصیت دم خوانی
1) در بین المجلس خوانی بسیار استفاده می شود و مفید هم واقع می گردد.
2) یکی از موفقیت مداح این است که بتواند از ابتدا مجلس دل و زبان مستمع را با خود همراه کند یعنی از مستمع کار بکشد. و در صحنه مداحی بوده و حواسشان جای دیگر نباشد. بهترین روش دم خوانی است که موقعیت را به وجود می آورد.
3) برای مداحان تازه کار و نوجوان که معمولاً اضطراب دارند بسیار مفید است صدای مردم با صدای مداح ادغام شده و یک هم خوانی ایجاد می شود تا مداح تازه کار به تدریج مسلط شود. و در مواقع سکوت با شجاعت و بدون اضطراب به کار خود ادامه دهد.
4) حسن دیگر این است تا مردم پاسخ یا ذکر را می گویند مداح در این فاصله تنفس نموده و برای ادامه مجلس آمادگی لازم را کسب می کند باید توجه داشت اشعاری که برای دم خوانی انتخاب می شود. باید ساده، روان، همه فهم و زود فهم باشد. تا بلافاصله مستمع آن را یاد بگیرید و با مداح بخواند و لذا باید مواظب بود در دم خوانی اشعار سنگین الفاظ و تشبیهات مبهم و کلمات خشن و غیر عاطفی نباشد در اینجا روح عاطفی و احساسی باید بیشتر از روح ادبی باشد البته مطلقا از الفاظ ضعیف استفاده نشود.

5) فن واحد خوانی

واحد معمولا بعد از نوحه خوانده می شود. و باید از ویژگیهای ذیل برخوردار باشد.
الف) شعر واحد آتشین و جانسوز و دارای روح حماسی باشد.
ب) معمولا اشعار در قالب مثنوی بیشتر در واحد خوانی کارایی دارد.
ج) استفاده از میان دار مجرب در واحد بسیار موثر است.
واحد خوانی معمولا سه شکل است.
1) مداح چند بیت را مستمر خوانده و بعد از چند بیتی با آهنگ مناسب و به مقتضای حال مجلس سینه زنی پاسخ از مستمع می گیرد.
2) مداح هر مصراع یا بیتی را خوانده بدون فاصله مستمع پاسخ می دهد.
3) مداح شعری را به طور کامل اجرا می کند و در پایان متناسب با وزن همان شعر وارد شور می شود.
در واحد خوانی هم فنون بین المجلس خوانی باید مراعات شود.
تذکر: اگر مستمع خوب و سرحال بود خوب است شعر مرثیه ای و دارای معانی مقتل خوانده شود تا بین سینه زنی اشک هم باشد اگر غیر از این باشد نباید شعر مرثیه ای خوانده شود و بیشتر از اشعار مدحی و ساده استفاده شود.

6) فن بحر طویل خوانی

بحر طویل خوانی از فنون قدیمی در مداحی به شمار می رود. که مداحان قوی و بر جسته قدیمی بیشتر استفاده می کردند زیرا حفظ کردن و خواندن بحر طویل تبحر خاصی می خواهد. که معروفترین آن شیر سرخ عربستان وزیر شه خوبان که در پایان مراسم سینه زنی خوانده می شد و سینه زنان پاسخ می دادند شه با وفا ابوالفضل صاحب لقا ابوالفضل
متاسفانه به جای اینکه روز به روز فنون ما شکل بهتری پیدا کند به آفتی گرفتار شدیم که بهتر است نام آن را سبک گرائی و سبک پردازی بگذاریم. به هر حال بحر طویل امروز خیلی کم اجرا می شود. مگر توسط میانداران قدیمی و مداحان قدیمی که امروز شورهای بی محتوا جای آن را گرفته است. برای استفاده عزیزان یک نمونه کامل از بحر طویل را در اینجا می آوریم.
بحر طویل راجع به حر علیه الرحمه
از غلامرضا سازگار
در صف و کرب و بلا لشگر شیطان چو مصمم شدی از جور و جفا در پی قتل پسر احمد مختار بهین حجت دادار ولی الله ابرار یگانه پس حیدر کرار در آن مرحله حر بود گرفتار فتاده به تنش لرزه در آن عرصه پیکار به دل داشت زغم آه شرر بار گهی بخت به جنت کشدش گه بسوی نار سرشکش به رخ و گفت که ای قادر جبار، من و جنگ حسین ابن علی رهبر احرار به ذات احد داور غفار که هرگز نکنم رو بسوی نار، به ناگاه چو خون یکسره جوشید و خروشید همه هستی خود باخت فرس تاخت بسوی حرم یوسف زهرا و به لب داشت بسی ذکر و دعا را
حسین جان توبه کردم بیا دور بگردم
تویی درمان و دردم
پسر فاطمه فرمود که ای حر ریاحی تو دگر حر حسینی یار ام الحسینی تو بریری تو زهیری تو علی اکبر و عباس رشیدی تو همه صدق و صفایی تو همه شور ونوایی تو دگر از شهدایی تو گل سرسبد کرب و بلایی تو دگر توبه نمودی تو به ما چهره گشودی زهی از حسن ختامت زهی از قدر و مقامت زهی از شور کلامت زهی از مشی و مرامت چه شود تا که بیایی به برما و
بینی کرم و عفو خطا را - صفا آوردی ای حر
چها آوردی ای حر
حر چو دید آنهمه لطف و کرم و بخشش و احسان و عطا گفت: که ای شمس هدی نور خدا سید خیل شهداء لحظه ای آرام نگیرم ابدا تا که شود از بدنم روح برون راس جدا اذن کرم کن که روم جانب میدان و به راه تو دهم جان، و شوم کشته در این دشت بلا با لب عطشان من اگر راه تو بستم دل زار شکستم به خدا از تو و از زینب و عباس و سکینه خجل استم بلکه جبران کنم از داد جان جرم و خطا را
حسین جانم فدایت بمیرم من برایت - فدای خاک پایت
چون گرفت اذن در آن دشت بلا گشت پر از نور و لا تاخت به سوی یم لا داد بر آن قوم ندا گفت که ای قهر خداوند جزاتان بنشیند همه مادر به عزاتان که دل فاطمه شکسته و به روی پسرش آب ببستند شما کافر و پستید شما کفر پرستید من امروز دگر حر فداکار حسینم به خدا یار حسینم که به ناگاه یکی نعره کشید از جگر و تیغ کشید از کمر و گشت سراپا شرر و ریخت تن و دست و سرو داد ندای ظفر و رفت که نابود کند یکسره آن قوم دغا را
شجاعت زنده گردید وفا پاینده گردید - عدو شرمنده گردید
دشمنان یکسره گفتند که احسن به چنین غیرت و انی همت و این عزت و این صولت و این هیبت و این قدرت و این نیرو این بازو این عزم و صلابت که به هم ریخت بسی میمنه و میسره را خصم فراری شده با خفت و خواری همه با شیون و زاری فلک انگشت به لب ماند و ملک نعره تکبیر زد و تا که شد از زخم فراوان تن پاکش چو زره تاب زتن داد و فتاد از سرزین خواند شه ارض و سما را
حسین جان کنم قبولم ببخشا به بتولم - به اولاد رسولم
یوسف فاطمه آمد سوی میدان سر حر را زوفا بر سردامن بگرفت و نگه از لطف و کرم کرد بر آن کشته آزاده دلداد و فرمود که ای حر تو دگر شهیدی چه نکو مادر تو نام تو حر گفت دگر همدم مایی شریک غم مایی تو هم محرم و هم محرم مایی و تو همه صدق و صفایی تو سفیر شهدایی تو دگر پاک زهر جرم خطایی زتو گیرند دگر اهل وفا درس وفا را
تو دیگر حر مایی شهید کربلایی - همه صدق و صفایی

7) فن زمینه خوانی

زمینه خوانی معمولا برای آمادگی بیشتر سینه زنی قبل از نوحه خوانده می شود. و مداح آرام آرام شروع به خواندن می کند تابه تدریج سینه زنی شکل بگیرد. در این حالت مستعمین نشسته سینه می زنند. رعایت چند نکته در این قسمت الزامی است.
1) ذکرهایی زمینه کوتاه باشد تا مستمع بلافصله یاد گرفته و جواب دهد اگر مطلب و دم طولانی باشد هم مستمع هم مداح به مشقت افتاده و از هدف یعنی آماده سازی و زمینه چینی سینه زنی دور می افتد.
2) استفاده از اشعار جانسوز که حتی در بین زمینه حالت حزن و اندوه و همراه با گریه باشد. خیلی مناسب است.

8) فن شور خوانی

شورخوانی از قدیم مرسوم و معمول بوده ولی بعد از انقلاب به لحاظ برپایی محافل شهدا اعم از تشیع شهدا به ویژه شهدای برجسته انقلاب مثل حوادث هفتم تیر، هشتم شهریور شهادت شهدای محراب، رواج بیشتری یافته و به شکل ها و آهنگ ها و سبک های مختلف خوانده می شود.
شور خوانی بعد از نوحه و واحد اجرا می شود. و سینه زنی تند و در برخی از موارد. از حال و هوای طبیعی خارج شده و غرق ذکر می گردند که عموما جوانان عزیز بیشتر به این بخش علاقه مند هستند. اما امکانات مهمی در شورخوانی وجود دارد که باید حتما مراعات شود.
1) حتما بعد از نوحه و واحد خوانده شود.
2) جدا از مضامین موهن و شرک آمیز (حسین الهی، علی الهی، انا عبدالرقیه یا الفاظی که احساس لات منشی و کوچه بازاری می رود مثل باهاتم، چشاتم، پرهیز شود.
3) حتما شورخوان خودش در اوج شور و حال باشد.
4) مضامین مورد استفاده در شور با معنوی، عاطفی و احساسی داشته باشد تا به حزن و اندوه فراوان شورخوانی صورت پذیرد.
5) سینه زدن طوری نباشد که مورد وهن قرار بگیرد. باید میان دارانی تربیت کرد که کنترل سینه زنی بخصوص در قسمت شورخوانی را به دست بگیرند.
6) البته دردهای فراوانی در زمینه شورخوانی وجود دارد چون مبنای ما در این انتقاد نیست و بیشتر آموزش است لذا از ذکر آن پرهیز می نماییم. (خلاصه کلام اینکه شور باید همراه با شعور باشد).

9) فن شررپاشی یا تکه خوانی

این فن از فنون بسیار مشکل، دشوار، استادانه و هنرمندانه است و اگر کسی به ویژگیها و خصوصیات آن آشنا نباشد مجلس گرم را به سردی می کشاند. زیرا فن تکه خوانی یا شررپاشی باید موجب گرمی و افزایش شور و حال مجلس شود.
در شررپاشی یا تکه خوانی به موارد ذیل باید توجه شود.
1) مداحی در حال خواندن شعری است که مداح استاد و کارکشته و با تجربه به تناسب و مقتضای حال و مضمون و مرثیه و گفتاری خوانده می شود. گفته ای داغ تر و یا زیباتر با سبک و حال خاصی بیان مداح را قطع نموده و به شکل جذاب باعث دگرگونی محفل می شود.
مثلا مداحی در حال خواندن این شعر است:
ای زجمالت فروغ حق متجلی - خاک مزارت بهشت اهل تولی
سینه و دست تو بوسه گاه پیمبر
اینجا مداح استاد که در مجلس حضور دارد می گوید پس میخ دور تازیانه دشمن آنجا چه می خواست. پس شیطان در بیت حی تعالی چه می کرد. یادم نمی رود در محفلی مرحوم محمد علی مردانی که وارد محفل شد. چون پیرومرد بود. مداحی که در حال اجرای برنامه بود اعلام کرد که حاضرین راه را باز کنند آقای مردانی تشریف بیاورند جلو. مداح استادی سخن را قطع کرد و گفت یا فاطمه یک پیر غلام وارد مجلس شد می گویند راه را باز کنید. ای کاش یک نفر در مدینه بود می گفت راه را باز کنید تا دختر پیامبر عبور کند. و صدها موارد از این قبیل محافل که حتما دوستان یا دیده اند و یا شنیده اند.
2) مواردی در تکه خوانی یا شررپاشی دخالت دارد.
مستمع شناسی، حالت شناسی، شعرشناسی، قدرت بیان، لحن و آهنگ مناسب، زمان شناسی، جایگاه و پایگاه مداح در مستمع، روان بودن و گرم بودن گفتار یا شعر، مطالب و اشعار کوتاه و جانسوز و آتشین.
3) در بعضی از هیئت ها و شهرستانها این موضوع برای مردم تازگی دارد. و اجرای این فن شاید اثرات منفی داشته باشد.
4) برخی از شررپاشی و یا تکه خوانی به حالت نمایش است. مثلا آوردن گهواره و یا بچه شش ماهه در روضه حضرت علی اصغر، حضور دختر بچه سه ساله محجبه در محفل حضرت رقیه (س) حضور پدر شهید در روضه حضرت علی اکبر (علیه السلام).

10) فن قصیده خوانی

قصیده خوانی یکی از فنون برجسته مداحی است و مداحان قدیمی بیشتر به این مسئله می پرداختند. و عموما قصیده خوانی مورد نظر و تائید ائمه اطهار علیهم السلام بوده است. زیرا در شعر شعرای بزرگ مثل سید حمیری، فرزدق حسان بیشتر قصیده را مشاهده می نمائیم. قصیده خوانان از مداحان پر مایه محسوب می شوند. زیرا شاعر در قصیده سعی دارد به موضوعات اخلاقی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، حماسه، معارف، داستان و فضائل و مدایح و مناقب اهل بیت علیهم السلام بپردازد و مستمع شنیدن یک قصیده آنچه نیاز دارد به او می رسد.
برای نمونه قصیده غدیریه حاج غلامرضا سازگار را در جلد 1، نخل میثم، قصیده مدیحه حضرت زهرا (س) را در کتاب جلوه های رسالت سید رضا مؤید با مطلع
اول دفتر به نام خالق اکبر - آنکه سزد نام او در اول دفتر
مطالعه نمائید تا بر این ادعا مهر صحه بنهید.
و اما ویژگیها و نکات مورد نیاز در قصیده خوانی
1) در قصیده خوانی مجلس زودتر به مقصد و نتیجه نزدیک می شود و نیازی به مقدمه و مؤخره نمی باشد. همه کار با شعر انجام می شود و توضیح و روضه هر موضوع با همان شعر انجام می شود و توضیح و روضه هر موضوع با همان شعر ادا می شود.
2) مستمع مطالب بیشتری را می فهمد و به بیراهه نمی رود و در واقع منحرف نمی شود.
3) مداح باید برای پیاده کردن قصیده به مضامین دقت کند اگر حماسی است محکم بخواند اگر عاطفی است ملایم بخواند. استفاده از حرکات دست در قصیده خوانی زودتر مشتمع را به محتوی قصیده آشنا می نماید.
4) چون قصیده طولانی است باید شعر را طوری خواند که مستمع احساس کسالت و خستگی نکند.
5) اگر قصیده پیوسته است و موضوعی است نباید ابیات آن حذف شود.
در آخر باید متذکر شد که قصیده خوانی مطلوب است که متأسفانه به فراموشی سپرده شده است و کمتر مداحی قصیده خوانی می کند.

11) فن مثنوی خوانی

مثنوی یکی از قالب های شعری مشهور در شعر فارسی است. اشعار فارسی در قالب فوق بسیار در مداحی اهل بیت (علیه السلام) کاربرد دارد و شعرای معاصر در این قالب اشعار و مدح و مرثیه زیاد سروده اند. که بیشتر آنها در شعر آقای غلامرضا سازگار و حاج علی انسانی، سید رضا موید، شفق و سایر شعرا دیده می شود. اما نکاتی چند راجع به مثنوی خوانی:
1) مثنوی در مدیحه خوانی بسیار جذاب است. چون بعضا هر بیت معنی خاص خود را دارد. و معمولا از زیبایی خاصی برخوردار است.
2) در شعر مرثیه، مثنوی، اگر شعر خوب باشد. و معانی خوانده شود شاید کمتر به روضه نیاز باشد مانند: هر چه نیرو داشتم بردم به کار - تا نبیند غنچه ام آسیب خار
یا مثلا: خطاب به حضرت زینب (س) می گوید:
به کربلا با توجه تقدیر کرد - که داغ یک روزه تو را پیر کرد .
3) شعر مثنوی در بین المجلس خوانی واحد خوانی، ردیف خوانی و مجلس خوانی از آن استفاده می شود.
4) اگر برخی از ابیات مثنوی را فراموش کنیم به شرط اینکه پیوسته موضوعی در آن نباشد. به چشم نمی آید. و در واقع ایرادی ندارد.
5) مثنوی یکی از شعرهائی است که می توان با استفاده از آواز موسیقی مثل دشتی، شور و... آن را خواند که البته بحث هر کدام متفاوت است و ما اینجا بنا نداریم به موسیقی بپردازیم.

12) فن دکلمه خوانی

خیلی از افرادی هستند که صدای خوبی ندارند ولی شعر مدح و مرثیه را شاعرانه دکلمه خوانی کرده و با هیجان و احساس و نمایش رفتاری و گفتاری غوغایی به پا می کنند که مداحان خوش صدا نمی توانند آنگونه اجرا کنند. دکلمه خوانی در مداحی ویژگیهایی دارد که برخی از آنها ذکر می شود.
1) اگر کسی از سرمایه صوتی محروم است می تواند از این شیوه استفاده برده و مداحی کند.
2) هنرنمایی در اجرای این فن بسیار موثر است. و لذا نقش احساس هیجان و تفهیم در شعر بسیار کارائی دارد.
3) اگر در مجلسی همه هنرنمایی صوتی کرده باشند و مداحی دکلمه خوانی کند موفق تر خواهد بود. اگر به مرثیه اش گریه کنند یا نکنند یا به شعر او کسی پاسخ هیجانی بدهد یا ندهد هرگز به اعتبار و آبروی گوینده لطمه وارد نمی شود.
4) رفتار و حرکات نمایشی در تفهیم شعر و مضامین آن بسیار مؤثر و بر معدل کار مداح می افزاید.
5) اگر مداح دکلمه خوان، خودش به گریه و سوز و شور و حال و اخلاص درونی آمیخته باشد، دکلمه خوانی ا و تاثیر بسزایی دارد. و کمبود صوت آهنگ را جبران می کند. و اگر دکلمه خوانی خشک باشد، مسئله بر عکس خواهد بود.
6) تقلید از شعرای معاصر در دکلمه خوانی چندان موفقیت آمیز نبوده و در برخی از محافل هم تمسخرآمیز است.
7) صداهای ضخیم و گرفته و رگ دار طبیعتا محزون و بغض آلود بوده و در مداحی دکلمه خوانی مخصوصا برای اجرای مرثیه بسیار مناسب است و در دکلمه خوانی هم اینگونه صداها بسیار موثر و جذاب است البته اینگونه صداها خدادادی است و کسی به زور نمی تواند از راههای خطا و نامشروع صدایش را به این حالت در آورد.
8) هر چه سن و سال مداح دکلمه خوان جا افتاده و مسن تر باشد تاثیر آن بیشتر و دل نشین تر خواهد بود.
9) تقوی و وقار و متانت در مداح دکلمه خوان بیشتر موثر است. چون عموم مردم این نوع مداحی را استادانه تلقی می کنند.
باید بیشتر ظواهر امر و تقوی درونی را مراعات نمایند.
در نتیجه دکلمه خوانی نوعی مداحی است. و حتی در مقتل خوانی هم این روش بسیار موثر موثر است. برخی وعاظ از این طریق روضه خوانی بدون صوت دل های زیادی را منقلب می کنند.

13) مرصع خوانی

یعنی مداحی شعر و نثر را آمیخته اجرا می کند. که این بیشتر در مداحان قدیمی مرسوم بود. یعنی قبل از شروع مداحی یا در بین آن یا آخر مداحی سخنوری هم می کند. که مورد اعتراض وعاظ و برخی مستعمین هم واقع می شود که شما برای مداحی دعوت شده اید یا سخنرانی از زمانی که مداحی در کشور رشد کرده کمتر از اینگونه مداحان استفاده می شود. متاسفانه برخی از مداحان به ویژه در مراسم ختم با پرگوئی، تمجید از اشخاص و مدح متوفی و نصیحت های تکراری تعرف خاطرات شخصی، خودستائی های گوناگون وقت مردم را می گیرند. و مردم هم اعصابشان به هم ریخته و در دورن شروع به بدگویی می کنند. شکی نداریم که برخی از مداحان اینقدر مطالعه دارند که کمتر از یک واعظ نیستند. لیکن توصیه این است چون مداحی و سخنرانی دو مقوله جدای از هم می باشند، سخنرانی را در محافل خاص جدا اجرا نمایند و مداحی را هم در جایگاه خود، که مورد اعتراض مردم و روحانیون و وعاظ نباشیم.
و متاسفانه دیده شده برخی از مداحان جوان به مردم در مجالس امر و نهی کرده و می گویند از بس گناه کرده اید قسی القلب شده اید یا مثلا می خواستم شعری را بخوانم، مجلس اقتضا ندارد می ترسم حقش ادا نشود.
یا مثلا اگر کسی گریه نمی کند تقوی ندارد. آقا خودش اهل تقوی نیست، هم دیده شده و هم شنیده ایم مداحی جوان نماز نمی خواند و شب در مجلس می شود امام زاده.
البته گاهی لازم است مداح. مجلس را بسازد. مردم را جلو بیاورد. یا آنکه بی تفاوتند را متمرکز نماید و مجلس را احیا کند. مداح باید با گفتن احادیثی راجع به اشک، شعرهایی در فضیلت گریه با احترام خاص و با تشویق مستمع را جذب نماید.

14) فن خودخوانی

خودخوانی مهارتی است در مداحی که هر کسی نمی تواند آن را اجرا کند مگر خیلی در بیان و تفکر و معلومات و هنر سخنوری و ربط سخنان موروثی اکتسابی بهره ای داشته باشد.
خودخوانی یعنی اینکه مداح چه در شعر و چه در مرثیه خوانی سخنان و یا گفتارهایی را داشته باشد که از دیگران نباشد یعنی نقل قول و حدیث و روایت نباشد. از خودش و زائیده فکر شخصی باشد و هر چه که در دل و زبان و مغز می پرورد بیان کند. نکاتی راجع به خودخوانی
1) از زبان خود اهل بیت اظهار محبت با شعر یا سخن داشته باشد.
مهر تو را به عالم امکان نمی دهیم - این گنج پربهاست - ارزان نمی دهم
یا مثلا:
چه شود که بر سر من به دم ممات آیی
2) خودخوانی اگر از خاندان معصومین علیهم السلام به یکدیگر باشد. قواعد و حدود و سقور خاص دارد. و در این قسمت کار سخت و چارچوب تنگ تر خواهد شد. و لذا هر کسی با هر طریق و هر زبان و بیانی که دل تنگش می خواهد نمی تواند ائمه و خاندان آن بزرگوارن را مخاطب قرار دهد. پس باید نسبت به آنان آداب و قواعدی که خودشان آموخته اند دقت و رعایت کرد. بعضی ها معیار را داستان موسی و شبان می دانند. اگر چه آن داستان زیر سوال است و با اعتقادات راسخ و ناب شیعه موافق نیست و مومرد شک و نقد و بررسی و تفهیم می باشد. اگر این گونه بود بی عقل ها با خردمندان یکی بودند و میان یک فرد عادی با پیامبر یا یک امام و یا یکی از ما فرقی وجود نداشت.
لذا معیار ما قرآن و اهل بیت علیهم السلام هستند. امام معصوم می فرماید: هر کس به اندازه استعداد و عقلش سنجیده و مورد سوال خواهد بود.
3) برخی از مداحان و شعرا خیلی عامیانه کلمات و جملات زمان را به زبان لات منشی و بسیار ضعیف بیان کرده و گاهی هم دیگر از حد گذرانده و به زشت گویی می رسد که انسان از شنیده و بیان آن شرم دارد. مثل اوستا کریم، آخدا، قربونتم، فدات شم، قربون چشات و از این عبارات که زیاد است.
در صورتی که خداوند متعال را که در این همه ادعیه با عظمت یاد می کنند امیرالمومنین (علیه السلام) خداوند را الهی، سیدی و مولای و ربی خطاب می کند. این همه عبارات بزرگ و پر معنی در دعاهای مختلف مخصوصا جوشن کبیر، مجیر، مشلول و... بکار رفته است.
4) برخی از خودخوانی ها در حدود اعتقادات نیست و از حد شرع خارج است. مثلاً
تا امام حسین (علیه السلام) شفاعت نکند به طرف بهشت نمی روم (بی حسین بهشت نمی خواهم) (به خدا جواب نمی دهم جوابم حسینه) باید چیزی گفت که مبنای دینی و اعتقادی داشته باشد.
اگر خدای نباشد زبنده ای خشنود - شفاعت همه پیغمبران ندارد سود
باید توجه کنیم زنجیر زدن، سینه زدن، گریه کردن محبت به اهل بیت است و اینطور نیست که هر گناهی را خواستیم انجام دهیم و منتظر شفاعت اهل بیت باشیم. در سوره مدثر داریم که شفاعت شفیعان شامل حال چند گروه نمی شود.
یا مثلا می گویند اناعبدالرقیه، من حسین اللهیم. ما در سلام، به امام حسین (علیه السلام) السلام علیک یا اباعبدالله (سلام بر تو ای پدر بندگان خدا) یا در شهادتین می گویم اشهد ان محمد عبده و رسوله یعنی عبودیت نزد خدا از رسالت و امامت بیشتر ارزش دارد. اگر حضرت رسول به پیامبری برگزیده شد به لحاظ عبودیت محض آن حضرت بود. امام به واسطه عبودیت به مقام امامت می رسد.
برخی هم می گویند حسین جان بهشت کجا و کوی تو کجا، باید گفت همه انبیاء و اولیاء در حسرت بهشت هستند. زیرا قرآن بهشت را محل رحمت الهی معرفی فرموده است.
5) نباید با وجود آن همه گفتارهای نورانی خدا، اهل بیت (علیه السلام)، اشعار و مدایح عالی انسان وقت مردم را برای گفته ها پوچ و بی اعتبار و بی ارزش بگیرد، و ضایع کند.
6) یک نوع خودخوانی وجود دارد. مداح از خود اعلام نظر می کند. مثلاً می گوید.
اجازه بدهید من جای زینب جواب مادرش را بگویم.
ما کجا و حضرت زینب (س) که جواب او را بدهیم.
7) خودخوانی در دعا خواندن
مثلاً در حال خواندن دعا می گویند:
خدایا چرا مرا خلق کردی، حالا که خلق کردی چرا می خواهی بسوزانی؟ اگر بسوزانی مگر به تو چیزی اضافه می شود. و اگر عفو کنی چه چیزی از تو کم می شود؟ برخی از عبارات در مرز کفر و بی ایمانی است. ما اسم آن را حدیث نفس و حرف دل و یا گفتگو با خالق گذاشته ایم و لذا دقت در این زمینه بسیار ضروری است.

15) ردیف خوانی

ردیف خوانی در مداحی از فنون بسیار مهم و برجسته است. و در قدیم بیشتر مرسوم بوده است و برخی از مداحان فعلی مشهد و برخی از گذشتگان به این هم توجه ویژه داشته اند. دوستان مداح اگر این فن را در مجالس پیاده کنند خواهند دید به اوج، عظمت و شور و حال مداحی و نظام و یکپارچگی مجالس افزوده می شود. و به شرح ذیل است.
1) واعظ هر روضه ای را که خوانده است مداح هم همان موضوع را ادامه دهد.
2) واعظ هر روضه ای را که خوانده است مداح هم همان موضوع را ادامه دهد.
3) هر مداحی که قبلاً خوانده است. مداح بعد در همان ردیف و قافیه شعر بخواند. حال شعر غزل باشد یا قصیده یا مثنوی یا روضه باشد. مثلا اگر گودال قتلگاه خوانده شد، مداح بعد گودال بخواند.
4) مداحی شعر روضه ای می خواند، مداح بعد پاسخ آن را می دهد.
5) از اشعاری استفاده کنند که هم معنی و مشابه شعر مداحی قبلی باشد.

16) فن غریب خوانی

فن غریب خوانی همانطور که از عنوان آن مشخص است مداح شخصیت های پنهان و غیر معروف را معرفی می کند بعضی از محافل در شهادت است و برخی از ائمه اطهار (علیه السلام) مانند حضرت باقر، حضرت صادق، حضرت امام هادی، امام حسن عسگری علیهم السلام، حضرت ام البنین، ام کلثوم، حضرت خدیجه علیهماالسلام یا شهدایی مثل بریر، مسلم بن عوسجه، حبیب، عابس بن شیب، یا اصلا خوانده نمی شود یا کمتر توجه می شود. دیده شده شب شهادت امام باقر (علیه السلام) مداح با یک غزل توسل به امام زمان (عج) بسیار مختصر در چند دقیقه، اسمی از امام برده و به بهانه علاقه ائمه به روضه حضرت زهرا (س) یا اباعبدالله مجلس را به آن سمت سوق می دهند. البته منکر این نمی شوم هر مجلس باید با نام ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) ختم شود لیکن حق هر امام معصوم، باید در جایگاه خودش ادا شود.
عمل ذیل سبب می شود تا مراثی بعضی ائمه یا شخصیت ها کمتر خوانده شود.
1) برخی می گویند شخصیت های مذکور آنقدر ماجرا ندارند که بتوان مدتی در مجلس از آنها مداحی کرد. در صورتیکه این تصور کاملا اشتباه است. برای هر کدام از شهدای کربلا می توان یک مجلس کامل اداره کرد. برای ائمه غریب هم از چند مجلس فراتر.
2) عدم آگاهی و اطلاع و توجه برخی شعرای مذهبی به موضوعات و شخصیت های غریب، مداحان هم وقتی دیدند شعری در آن موضوعات گفته نشده یا خیلی کم سروده شده نمی توانند بیشتر از آن بخوانند در این جا لازم است یادآوری نمایم که شاعر اهلبیت حاج غلامرضا سازگار در همه زمینه ها انصافا سنگ تمام گذاشته و برای ائمه غریب و شخصیت های پنهان شعر به اندازه لازم و کافی سروده است. که نخل میثم 1 و 2 و اشعار متفرقه دیگر ایشان گواه این مدعاست.
3) علت دیگر ناآگاهی برخی مستمعین و ارزش ندادن و عدم شناخت و تأثیرپذیری از مراثی غریب است مثلاً آن گریه ای که برخی از مستمعین برای حضرت عباس (علیه السلام) دارند برای مرثیه امام صادق (علیه السلام) و یا حضرت باقر (علیه السلام) ندارند و این از عدم شناخت و عرفان مستمع است.
امیدواریم شعرا نسبت به این مهم توجه بیشتری نموده و مداحان هم مطالعات خود را در این خصوص افزایش داده تا مجموع مجالس به نام اهلبیت پرشور و گرم برگزار شود.

17) فن چهارپایه خوانی (چارپایه خوانی)

مرسوم است وقتی دسته های عزاداری در ایام مصیبت وارد بازار یا خیابان می شوند. در نقاطی پرجمعیت یا مثلاً در صحن امام زاده یا مسجد جامع چارپایه ای برای مداح می گذارند تا بر بالای آن ایستاده و مردم عزادار را بگریاند. این روش را چارپایه خوانی می گویند که ویژگیهایی دارد که به برخی از آن اشاره می شود.
1) در چارپایه خوانی مداح باید آنقدر بر بیان و شعر و گفتار خود اشراف داشته باشد که حتی یک تپق هم نزند. یعنی کاملا بر اوضاع و احوال محفل مسلط باشد.
2) مداح باید روانشناس و مستمع شناس باشد. و باید بداند که چگونه بخواند و از چه بگوید در مردم تأثیر بیشتر خواهد داشت.
3) در این فن مداح باید مجلس را سریع به اوج برساند. و زیاد معطل نکند.
4) اشعاری که بالای چارپایه خوانده می شود بسیار داغ و پرهیجان باشد.
5) مرثیه انتخابی باید طوری باشد که صحنه سازی داغ و تصویر نوین داشته باشد.

18) تازه خوانی

تازه خوانی یکی دیگر از عوامل مهم و تاثیرگذار در مجلس است. بعضی از مداحان چون شناخته شده اند دیگر به فکر تازه خوانی نیستند. فقط نان معروفیت را می خورند. وقتی نوارهایشان را می شنویم می بینیم اکثراً تکراری می خوانند یا با کمی تغییر روشن و آهنگ بعضی دیگر با همین شرایط می بینیم که اگر شعر و مضمون و مطلب تازه نخوانند خودشان رضایت ندارند لذا زحمت می کشند که خداوند بر تعداد و توفیق این گروه می افزاید.
البته برخی اشعار و تک بینی ها، دم های دو دسته از قدیم الایام خواندن آنها مرسوم بوده و مردم هم با آنها خود گرفته اند و این دسته اشعار مستثنی هستند. نقل:
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد - جوانان بنی هاشم بیایید - گلی گم کرده ام می جویم او را - امشبی را شه دین در حرمش مهمان است. اینها با گوشت و پوست و خون و مرام و مسلک مردم در آمیخته.
منظور ما از تازه خوانی استفاده از اشعار و نوحه های جدید که دارای مضامین عالی، روح عاطفی و احساسی و همراه با رعایت اصول و قواعد شعری می باشد. متاسفانه برخی مداحان برای پر کردن این خلاء به استماع نوارهای خواننده های معلوم الحال طاغوتی و مبتذل و غنا و حرام روی می آورند که مایه تاسف است.

19) فن گریز و پل سازی

این فن از فنونی است که اگر مداح به آن آشنا نباشد و نتواند آن را به خوبی اجرا کند. اذهان مستمعین پراکنده و لذا دیر با موضوع و مضمون ارتباط برقرار می کنند. و بارها دیده شده گریز و پل سازی مناسب و به جا یکباره مجلس را متحول می کند این فن به سه صورت انجام می شود.
1) از خودخوانی به مدح و مرثیه
2) از مدح خوانی به مرثیه
3) از مرثیه به مرثیه دیگر

1) از خودخوانی به مدح و مرثیه

در قسمت اول مداحی درحال خواندن این شعر است.
یابن الحسن بیا که حلول محرم است - شادی به ما حرام شد و ایام ماتم است
تا جایی که می گوید:
سقا زتشنگان حرم شرمسارند - خشک ز شعله خجالت او نهر علقمه است
بر عاشقان سیاحت گلها حرام شد - خاکم به سر قامت سرو علی خم است

) از مدح خوانی به مرثیه

2) مداح شعری را در مدح یکی از معصومین (علیه السلام) شروع می کند. برخی از ابیات شعر اشاراتی به مصیبت شده است. در هر بیت که مداح آمادگی دارد یا زمینه آن قبلاً توسط واعظ یا مداح قبل فراهم شده است.
از مدح به مرثیه گریز می زند.
به مثال ذیل دقت فرمائید در توصیف حضرت زهرا (س)
علی زماه جمالت چو پرده بردارد - خدا به دیده او جلوه دگر دارد
چند بیت این قصیده مدح است تا جائی که می گوید.
غمت شکست علی را چنانکه در دل شب - پی جنازه تو دست بر کمر دارد
در این جا از مدح به مرثیه روضه و مصیبت تشییع جنازه حضرت زهرا (س) اشاره می شود.
یا در شعر دیگر
ای زجمالت فروغ حق متجلی - خاک مزارت بهشت اهل تولی
در ادامه
با که بگویم که به جای مزد رسالت - سیلی خوردی کنار تربت بابا
یا راجع به امام صادق (ع)
ای روی تو قبله خلایق - یا حضرت کاشف الحقایق
افسوس که حرمتت شکستند - پیوسته دلت ز کینه خستند

3) از مرثیه ای به مرثیه دیگر

مثلاً در روضه حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می خوانیم بدن حضرت سه روز در میان آفتاب ماند. اهل شیعیان آمدند بدن آقا را اول گلباران کردند و سپس با احترام تشیع و به خاک سپرده اند. اما کربلا به جای گل سنگ و نیزه بر بدن اباعبدالله (ع) زدند.
یا در روضه امام رضا (ع):
هنگام جان دادن جوادش را بالای سرش مشاهده کرد. و امام جواد (علیه السلام) سر پدر را بر روی دامن گرفت اما این قضیه کربلا بر عکس شد. پدر آمد و سرجوان خود را بر روی دامن گرفت.
یا در روضه حضرت زهرا (س):
حسنین آمدند روی بدن مادر افتادند امیرالمؤمنین (علیه السلام) با احترام آنها را از بدن مادر جدا کرد.
اما کربلا وقتی سکینه (س) آمد کنار بدن بابا با تازیانه او را از بدن جدا کردند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: آموزش مداحی
برچسب‌ها: قواعد مداحیآموزش مداحی

تاريخ : یک شنبه 28 آبان 1396 | 15:20 | نویسنده : حمیدرضا مهرآبادی |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.