بسم الله الرحمن الرحیم
این وبلاگ جهت آموزش مداحی ساخته شده است.در این وبلاگ شما امکاناتی دیگر نیز خواهید یافت که استفاده از برخی از آنها نیازمند عضویت در وبلاگ است.شرح برخی از امکانات:
1-معرفی مداحان برتر کشوری به همراه عکس
2-نمایش رتبه بندی مداحان در سبک خوانی
3-نمایش مداحی های پر طرفدار
4-نحوه ی معروف شدن برخی از مداحان
5-آموزش قواعد مداحی
6-نکات ریز مداحی
7-کمک در انتخاب الگو دربین مداحان برتر کشور
8-عکسهای دیده نشده از مداحان(احتیاج به عضویت)
عزیزان حتما انتقادات و پیشنهادات خود را با ما درمیان بگذارید و اگر کسی سوال دارد،پاسخگو خواهم بود.
یا علی مدد
موضوعات مرتبط:
برچسبها: مداحیآموزشمداحان معروفرتبه ی مداحانقواعد مداحینکات مداحیالگوی مداحعکسهای دیده نشده از مداحان

حرف حرم که پیش میاد
دلم میریزه یا حسین
خوب میدونی کرب و بلا برام عزیز یاحسین
از کوچیکی یادم دادی همیشه عاشق شدن و
هرچی می خوای بگو ولی نگو نمی خوای تو من و
شرمنده ام که دورم از تو اما زنده ام
دوباره دل خوش آینده ام که بیام بازم
با گریه هام به یاد اون دوتا گنبد طلا
دلم گرفته و شد این سلام پر پروازم
یه گوشه ی نگاه برای این گدا بسه
اقا نزار بگن که نوکر تو بی کسه
از عشقت آوارم
به تو خیلی بدهکارم
میدونی که دوست دارم حسین
کم نزاشتی واسم
درخونتو میشناسم
عاشق تو وعباسم حسین
+
لحظه لحظه ی عمرم
رو لبم یا ابالفضل
شنیدم نوکرت آقا حوالش با ابالفضل
++
غلام سیاهت شد رو سفید عالمین
تا دم آخر فقط میگم حسین حسین
کاشکی که قبرم باشه تو بین الحرمین
حسین وای وای
***
با همه فرق داری هیت و بیرق داری
به گردنم حق داری حسین
دردمو کم کردی همیشه درکم کردی
همه جا کمکم کردی حسین
+
دلتنگ حرم هستم
منو این اشک و بی تابی
نمیاد تا قیامت هم روی دست تو آقایی
++
ساعت هشته قرارمون تو حرم
امام رضا باحاجت چشمای ترم
دوباره می خوام یه کربلا
حسین وای وای
***
میخوام سر به تنم نباشه اما
نبینم حرمش تو جنگ اسیره
هنوز دست از سرش بر نمیدارن
الهی نوکرت واسهش بمیره
الهی بمیرم که
بعد هزار و چهارصد سالهم آرامش نداره
اشاره کنی بیبی
کیه که مثل محسن سرشو هدیه نیاره
دل بیقراره
حالا بگو چی دیدی
که دم آخریت مثل یه شیری پیش دشمن
فاطمه اومد حتما
که سرتو بزاره دم آخری رو دامن
جونِ اباعبدالله
مگه تنهات میزاره فاطمه؟ اصلا ابدا!
"سر فدای یاره ، راه ادامه داره"
پسرت تو خونه آروم نمیشه
یه خواب راحتم نداره چند شب
همسرت میگه محسنم شهید شد
فدای کاشی حریم زینب
از عشقت به خانوم جان
مثل خودش اسیر شدی دوتا دستاتو بستن
الهی بمیرم که
مثل حضرت زهرا پهلوی تو رو شکستن
دستاتو بستن
مثِ اباعبدالله
تو رو غریب گیر آوردن تو معرکه عزیزم
تو سوریه جامونده
همه دار و ندار و زندگیم و همه چیزم
میری پیش ثارالله
برو پشت سرت یه کاسه آب واسهت میریزم
"سر فدای یاره ، راه ادامه داره"
از عشق تو به گمنامی نباید
امید داشته باشم برگردی پیشم
بین سینهزدن یه عکسی داری
با دیدن همون دیوونه میشم
آخرشم از هیات
اونقده زار زدی که تو چشِ رقیه رفتی
سه ساله خریدت تو
همین مجلسی که از بچگی با گریه رفتی
با گریه رفتی
گفتی فداشم بعدش
میفهمی چرا گفتم رهبرو تنها نزارید
وقتی بدنم اومد
بالا سرم فقط روضهی زینبو بزارید
یه زیارت عاشورا
با یه تربت کربلا برای من بیارید
"سر فدای یاره ، راه ادامه داره"
باقی در ادامه ی مطلب
موضوعات مرتبط: متن مداحی
برچسبها: دست کشیدم از همه دنیا، شور عالی، حسن عطایی، شور، حسین سیب سرخی، محرم، املم حسین، حبیب، عشق تو قلبم و مبتلا کرده، شور، مچید رضا نزاد، یه دنیا خواطر خواه، محرم،اربابم منو دستِ عنایتِ تو، جواد مقدم، شب اول، محرم 96، شور،کیو دارم به جز تو، جواد مقدم، شور چ، شب اول، محرم 96، قول میدم که تا به آخر عمرم آقا، جواد مقدم، مقدم، محرم 96، شب اول، شور، سر فدای یاره، راه ادامه داره، سید رضا نریمانی، شور، محرم،از عشقت آوارم، شور، سیب سرخی، محرم 96، حرف حرم که پیش میاد، شور، سیب سرخی، شب سوم، محرم96،
متن نوحه ی السلام علیک یا ابا عبدالله
السلام علیک یا ابا عبدالله
سبط خیر الورى یا حسین یا حسین - شمع بزم ولا یا حسین یا حسین
خون پاک خدا یا حسین یا حسین- دٌرّ بحر سما یا ابا عبدالله
جان بقربان تو ای عزیز بتول-از تو شد جاودان دین پاک رسول
عالمی از غمت گشته زار و ملول- با کام تشنه ات یا ابا عبدالله
چون بآب فرات لشکر حق رسید- در گلستان دین نورشادی دمید
پر ثمر شد زنو نخل باغ امید- شد جهان روشن از جلوه ی ثار الله
مکتب کربلا درس سازندگی است- درس حریّت ودرس است
خادمی درش بهترین زندگی است- تربتش مسلخ عشق انصار الله
آب از فرات آوردن بهر سکینه مشکل
نوحه سینه زنی به مناسبت شهادت حضرت عباس (ع)
آب از فرات آوردن بهر سکینه مشکل **** آه و فغان شنیدن از آن حزینه مشکل
یارب به شاه خوبان آن خسرو شهیدان **** آن جان نثار کویت سلطان تشنه کامان
کن یاریم برم آب در خیمه نزد طفلان **** در انتظار آبند طفلان به آه و افغان
چشم انتظار ماندن آن بی قرینه مشکل **** یارب بحق قرآن کن یاریم از احسان
ای قوم بی حمیت خوفی ز حی سبحان **** مهلت دهید بر من یکدم ز راه احسان
بی دست و پا فتادن آسان بخاک میدان **** شنیدن شماتت از قوم کینه مشکل
لب تشنه کشته گشتن ، آسان در این بیابان **** بی آب خیمه رفتن مشکل بود بدوران
از خجلت سکینه دارم دو چشم گریان **** بی دست آب بردن در خیمگاه آسان
خجلت ز روی دخت شاه مدینه مشکل **** بی دست شبل حیدر آخر به کربلا شد
از ظلم قوم کافر دست از تنش جدا شد **** مداح در عزایش هر صبح و هر مساء شد
قد حسین مظلوم از داغ او دوتا شد **** توصیف قدر و جاهش از این حزینه مشکل
آب فرات آوردن بهر سکینه مشکل **** آه و فغان شنیدن از آن حزینه مشکل
ای یادگر حیدر ای جان نثار عباس **** خفتی به خون و کردی با غم دچارم عباس
بر خیز و ای برادر از راه لطف و احسان **** بر پا نما علم را ای یاور غریبان
کز فرقت تو دارم اشک بصر بدامان **** رفتی و بردی از تن صبر و قرارم عباس
بر خیز و کن حمایت از عترت پیمبر **** در این دیار پر خوف ای پاره پاره پیکر
دیگر نمانده بهرم یک تن معین و یاور **** زد داغ تو شراره بر قلب زارم عباس
ای کودک گهواره ی مادر بی شیر علی اصغر
نورسته گل آب ندیده از شیره ی جانم نمکیده
یک شربت آبی نچشیده حلقوم تو از کینه دریده
گل غنچه ی نشکفته ی پرپر بی شیر علی اصغر
بودی تو عزیز دل مادر در دار فنا حاصل مادر
چیده شده زیبا گل مادر ای نور دل ومحفل مادر
ای بلبل بستان پیمبر بی شیر علی اصغر
ای رود نوایت شده خاموش مادر به مزارت شده مدهوش
رفت از کف منصبر وزسر هوش داغت نکنم هیچ فراموش
از مهد زدی سوی جنان پر بی شیر علی اصغر
قنداقه ات از خون گلو تر شد ای مه تا بنده ی انور
ای خاک مزار تو به یکسر پوشیده ز گلهای معطر
ای سرمه ی چشم تر مادر بی شیر علی اصغر
آخر گلویت شد هدف تیر از شهد شهادت شده ای سیر
خون قوت تو شد در عوض شیر زد حرمله تیرت بچه تقصیر
قنداقه ات از خون گلو تر بی شیر علی اصغر
حسينم اي عزاداران بدل داغ پسر دارم
حسينم اي عزاداران بدل داغ پسر دارم (2)
در اين درياي خون افتاده من يکتا گهر دارم
کجا افتادي از اين يوسف گلگون قباي من
به گوشت غرقه خون بابا نمي آيد صداي من
نمي باشد بخير وصلت علي جانم دواي من
ز داغت تا صف محشر رخ از خون توتر دارم
حسينم اي عزاداران بدل داغ پسر دارم (2)
دگر بعد از تو اي بابا حيات من شود مشکل
بماند تا قيامت داغ تو بابا مرا در دل
عجب کردي علي اکبر ميان خاک و خون محفل
چگونه در محيط خون به تو تاب نظر دارم
حسينم اي عزاداران بدل داغ پسر دارم (2)
بنه سر را به زانويم دمي پس خواب راحت کن
بيا جانا در آغوشم زماني استراحت کن
در اين صحراي پر دشمن ز من بابا حمايت کن
اميدم بود در دنيا نهالي نو ثمر دارم
حسينم اي عزاداران بدل داغ پسر دارم (2)
گذارم غرقه خون بابا برويم روي گلگونت
زنم بوسه پياپي من به لبهاي پر از خونت
به قربان لبان تشنه و آن درد افزونت
ببين اي نونهال من چه شامي بي سحر دارم
حسينم اي عزاداران بدل داغ پسر دارم (2)
گفتُ شاهدین خواهر بر خدا توکل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
این جفاکه برمن شدهیچ گوش نشنیده
یک تن وهزاران تیرچشم دهرکی دیده
سوی خیمه روآورخواهر ستم دیده
پاره پیکرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
بهرزخم تن نبود این چنین که می نالم
ازغم توای خواهرگشته تیره احوالم
خواهرامشوغافل توزحال اطفالم
تشنه دخترم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
پابه چکمه شمرآمد حق برس به فریادم
آنچه بودمرایکسر دررهت فدادادم
رونبینی ای خواهرگشته تیره احوالم
خوارومضطرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
داغ قاسم ناکام کرده خواهراپیرم
بعدمرگ عباس وعون من زمین گیرم
من پس ازعلی اکبرخواهرازجهان سیرم
حلق اصغرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
نرم پیکرم راازنعل بندی تازه
هم سرم ببینی چون برفرازدروازه
زین جفامزن خواهرسربه چوب جمازه
غرق خون سرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
مجلس شراب وآن رأس های نورانی
سفرۀ قماروآن جاسلیق نصرانی
دست بسته اطفالم دادازاین مسلمانی
طشت زرسرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
الگوی فداکاران-رعنا پسرم اکبر
الگوی فداکاران-رعنا پسرم اکبر (2)
جانباز ره جانان-نور بصرم اکبر -ای ساقی لب عطشان -ای شیر صف میدان -گشتی تو چرا بابا -صد پاره به خون غلطان -والا گهرم اکبر – رعنا پسرم اکبر
الگوی فداکاران-رعنا پسرم اکبر (2)
بانگت چو شنیدم من -سوی تو دویدم من -گردت سپه دشمن -مردم چو بدیدم من -
خم شد کمرم اکبر – رعنا پسرم اکبر
الگوی فداکاران-رعنا پسرم اکبر (2)
بر نعش تو دلگیرم -سازد غم تو پیرم -ای پاره بدن آخر -از داغ تو میمیرم -
نور بصرم اکبر - رعنا پسرم اکبر
الگوی فداکاران-رعنا پسرم اکبر (2)
ای نور دل بابا -سرو چمن زهرا -بعد از تو نمیخواهم -هرگز دگر این دنیا -
ای تاج سرم اکبر – رعنا پسرم اکبر
الگوی فداکاران-رعنا پسرم اکبر (2)
بنگر به منِ خسته -با قامت بشکسته -از بهر خدا وا کن -این چشم به هم بسته -
بین چشم ترم اکبر – رعنا پسرم اکبر
الگوی فداکاران-رعنا پسرم اکبر (2)
آرامش جان اکبر -ای روح و روان اکبر -آید سوی تو عمه -بر سینه زنان اکبر -
یادت نظرم اکبر – رعنا پسرم اکبر
الگوی فداکاران-رعنا پسرم اکبر (2)
تو جان حسین بودی -جانان حسین بودی -آگه تو از این قلب -سوزان حسین بودی -
الگوی فداکاران-رعنا پسرم اکبر (2)
بوسيدم آنجايي که پيغمبر نبوسيد
لب را به رگهاي بريده آشنا کرد
گفت اي برادر، قربان رويت
بنما اجازه بوسم گلويت
هرگز کسي چون من تنِ بيسر نبوسيد
بوسيدم آنجايي که پيغمبر نبوسيد
حيدر نبوسيد، زهرا نبوسيد
حتي نسيم صحرا نبوسيد
امشب چرا اين خواهر محزون خسته
تا نيمهشب خوانده نمازش را شکسته
گلهاي زهرا، گرديده پرپر
خاموش اينجا گرديده اصغر
اين سر که ريزد از لباش شهد حلاوت
فردا به نوک ني کُند قرآن تلاوت
گفت اي برادر، قربان رويت
بنما اجازه بوسم گلويت
ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم
ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم
داغت شکسته پشت من ای راحت جانم سقای طفلانم
من بی برادر چون کنم با این سپاه دون با این دل پرخون
ناچار آیم از قفایت ماه تابانم سقای طفلانم
خواهم برم در خیمه گه این جسم صدچاکت
ممکن نباشد یا اخاه محزون و نالانم سقای طفلانم
بی تو یقین دارم که فردا زینب نالان برناقه ی عریان
گردد سوار از راه کین با این یتیمانم سقای طفلانم
آخر کدامین سنگدل فرق تو بشکسته قلب مرا خسته
گشته بدل از این الم غمهای دورانم سقای طفلانم
برخیز و بر در خیمه گه یک قطره آبی به به چه خوش خوابی
ترسم بمیرند از عطش اطفال گریانم سقای طفلانم
ادامه مطلب
علي اصغرم لالاي، لايي مادرم لالاي
بخواب اي غنچه ي پرپر، بخواب اي کودک مادر
علي اصغرم لالاي، لايي مادرم لالاي
عزيزم از چه بيتابي چرا مادر نميخوابي؟
گمانم تشنه آبي، علي اصغرم لالاي
مزن آتش به جان من، مبر تاب و توان من
ببين اشک روان من، علي اصغرم لالاي
چرا مادر علي جانم نميگيري تو پستانم
چه ميخواهي نميدانم، علي اصغرم لالاي
عزيز من مکن غوغا بخواب اي کودک زيبا
مسوزان قلب مادر را، علي اصغرم لالاي
مزن آتش دل من را مسوزان حاصل من را
علي اصغرم لالاي، لالايي مادرم لالاي
چه شور است اين به سر داري، مگر ميل سفر داري؟
مکان و منزل من را علي اصغرم لالاي
نخوابم در کنار تو خزان گردد بهار تو
چنين مادر مکن زاري، علي اصغرم لالاي
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
امشب شب عاشورای خسرو خوبان است – از بهر هفتاد و دو تن زهرا پریشان است
جن و ملک زین ماجرا غمگین و نالان است – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
امشب حسین بن علی اندر دعا باشد – تا صبح مشغول عبادت با خدا باشد
فردا سر نورانیش بر نیزه ها باشد – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
امشب به خیمه اصغر شیرین زبان خواب است – فردا ز سوز تشنگی نالان و بی تاب است
در کربلا از بهر طفلان آب نایاب است – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
فردا حسین تشنه لب تنهای تنها می شود – از ظلم جور کوفیان افسرده زهرا می شود
گریان ز هجر اکبرش غمدیده لیلا می شود – در عالم، در عالم فریاد شور و شین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
فردا در این صحرا شود کشته علی اکبر – گردد جدا دست از تن عباس نام آور
باشد حسین بن علی بی مونس و یاور – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
دانلود نوحه بی برادر شده ام با صدای کربلایی مرتضی حبیب پور
دانلود فایل صوتی نوحه بی برادر شده ام با صدای کربلایی مرتضی حبیب پور
متن نوحه در ادامه مطلب
ادامه مطلب
نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند
نهاد پا در فرات، خواست لبی تر کند برای اهل حرم، آب میسر کند
داغ عطش بر لبش هر طرفش دشمنی باز در این مهلکه یاد برادر کند
تشنه لب داده جان بر لب دریای آب خجل از روی او گشته دل آفتاب
دست عباس چون جدا شد محشری در خیمه ها شد
علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین علم افتاده و نیست دگر یار حسین، یا حسین
یک طرف دست یک طرف مشک دل پر از خون دیده پر اشک
چو آمد از علقمه نوای ادرک اخا بگفت ای برادر زپا فتادم بیا
رسید چون این نوا به گوش اهل حرم ز آب بگذشته و به لب همه این نوا
علم افتاده و نیست علمدار حسین، یا حسین علم افتاده و نیست دگر یار حسین، یا حسین
یک طرف دست یک طرف مشک دل پر از خون دیده پر اشک
ساقی لب تشنگان گرچه زتن داده دست پرده ظلمت درید بند ستم را گسست
داده سرو داده جان در ره آزادگی بر دل حق باوران داغ غم او نشست
سرخی خون او پشت ستم بشکند عاقبت خانه ظلم زبن بر کند
کربلا شد شور محشر مرگ و نفرین بر ستمگر
ساربانا مهلتی آرام جان گم کرده ام
دم نوحه :
ساربانا مهلتی آرام جان گم کرده ام
من در این دریای خون در گران گم کرده ام
ادامه:
ساربانا مهلتی دارم در این جا مشگلی
رفته از دستم گلی از وی نبردم حاصلی
اندر این دشت بلا رفته زدستم نوگلی
من حسین باوفا آرام جان گم کرده ام
ساربان بهر خدا یک ساعتی آهسته تر
اندر این دشت بلا گم گشته از من تاج سر
یعنی یک دنیا برادر از من خونین جگر
اندر این صحرا ززجور گوفیان گم کرده ام
ساربانا مهلتی تا تابر سر نعش حسین
راز دل گویم ببارم خون دل از هردو عین
در عزایش عالمی را پکنم از شور و شین
من برادر در میان خاک و خون گم کرده ام
مهلتی تا جستجویی اندرین صحرا کنم
در میان قتلگه من کشته ام پیدا کنم
بر سرنعش برادر دیده را دریا کنم
خاک بر فرقم که نور دیدگاه گم مرده ام
وقتی علم میبینم یاد علمدار میکنم
وقتی که غم میبینم یاد غم یار میکنم
وقتی که آب میبینم یاد لب سقا میکنم
وقتی که گل میبینم یاد گل لیلا میکنم
آقا به عشق کربلا می کشی عاقبت مرا
خونم حلالت آقا خونم حلالت
به عشق بین الرحمین می کشی ام چرا حسین
جون ناقابلمو بگیر اما منو کربلا ببر
چیزی ازت کم نمیشه بیا و آبرو بخر
دوست دارم اون روزی که وا می شه راه کربلا
تن صد پاره من مونده باشه تو سنگرا
زیر آفتاب بسوزه پیکر بی مزار من
زائرای کربلا رد بشن از کنار من
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب
این نوحه را اهنگران خوانده است
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (۲)
دل می رود خبر دهد به زهرا که بچه ات فتاده روی صحرا
ببین خزان رسیده نوگلت را بیا نما جراحتش مداوا
حسین تو غریب و تنها خفته حسینت اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (۲)
کنار قتلگاهم قدم گذار زینب - حسینت اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (۲)
منای من زمین کربلا شد تشنه جگر سر از تنم جدا شد
به این شهادتم خدا را رضا شد حماسه ها زخون من به پا شد
ذبیح حق سر از تنش جدا خفته حسین اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (۲)
کنار قتلگاهم قدم گذار زینب - حسینت اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (۲)
ز تیغ کین بریده حنجر من به روی نی نزاره کن سر من
هزار پاره پاره پیکر من به پیش دیده ی دو خواهر من
به قتلگه راه مسیحا خفته حسینت اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (۲)
رَوی تو چون به سوی شام ویران همره تو قافله ی اسیران
حماسه ساز صحنه ی جهادم گوهر عشق و روح عدل و دادم
میان خون عزیز زهرا حسین اینجا خفته
نیزه شکسته ها را بزن کنار زینب حسینت اینجا خفته (۲)
بيا مادر از حرم بيرون سرو بستانت ميرود ميدان
بيا مادر از حرم بيرون سرو بستانت ميرود ميدان
كفن بنما بر تن قاسم مونس جانت ميرود ميدان
ادامه:
بيا مادر درد دل گويم اين دم آخر با تو از احسان
مكن ديگر بعدم اي مادر گريه و زاري ناله و افغان
بود يارم اندر اين صحرا اي ستمديده خالق سبحان
زجور چرخ گل مادر از گلستانت ميرود ميدان
اگر ديدي پيكرم را در خاك و خون غلطان صبر كن مادر
اگر ديدي راس من بر ني چون مه تابان صبر كن مادر
اگر ديدي پيكرم را در خاك و خون غلطان صبر كن مادر
حلالم کن ناز پرورده روی دامانت میرود میدان
رهایم کن تا که بنشینم بر براق مرگ با هزار افغان
که جولانم گشته ای مادر دیده گریان غرقه جانان
ز خون من باید این صحرا لالهگون گردد از دم پیکان
شود جسمم طوطیا از کین جان جانانت میرود میدان
بیا مادر لحظه ای بنشین در کنار من از ره یاری
من كه مانند نى در نوایم عاشقم عاشق كربلایم
من كه مانند نى در نوایم عاشقم عاشق كربلایم
روز و شب در غم و شور و شینم عاشق كربلاى حسینم
خادم كوى آن نور عینم عبد درگاه آن مقتدایم
گر چه بگذشته دور جوانى لیك در پیرى و ناتوانى
بلبل آسا كنم نغمه خوانى تا كه باشد طنین در صدایم
یا حسین جز تو شاهى ندارم جز تو شاها پناهى ندارم
عاشقم من گناهى ندارم حق بود شاهد مدّعایم
یا حسین اى عزیز پیمبر زاده عصمتِ پاك داور
زیب عرش خدا پور حیدر با غم و عشق تو آشنایم
من چو مجنون صحرا نوردم آشنا با غم و رنج و دردم
تا فداى وفاى تو گردم در رثایت سخن مى سرایم
گشته ام تا به مهر تو پاى بند گر جدا گردَدَم بند از بند
نگسلم از تو یك لحظه پیوند اى شهید سر از تن جدایم
یا حسین جان عالم فدایت جان به قربان مهر و وفایت
بین كه (مردانى ) با وفایت اشك خون ریزد از دیده هایم
حق به محشر چو خواهد حسابم در سؤ الش بود این جوابم
ذاكر زاده بو ترابم مرثیت خوان آل عبایم
دانلود نوحه به یاد کربلا دلها غمین است با صدای حسین فخری
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
بـسـوز ای دل که امروز اربـعیـن است *** عـزای پـور ختـم المرسـلیـن است
مـرام شـیـعـه در خـون ریـشـه دارد *** نگـهبانی ز خط خـون چنین است
حـسـین بن علـی سالار دین است *** امـام و رهـبـر اهـل یـقـیـن است
قــیـام کـربـلـــایش تـــا قـیـامـت *** سراسر درس بهـر مسلمین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
حسین است آنکه با حـق همنشین است **** خـدا را حـجـت و دیـن را امـیـن اسـت
حسین است آنـکه درخـط شهـادت **** امــام اولــیــن و آخـریــن اسـت
حـسـین است آنــکـه حـق را جـاودان کــرد **** حسین اسـت آنکه بـاطـل را عیان کرد
حسین اسـت آنکه حکـم دیـن بیان کـرد **** حسین است آنکه با قرآن قرین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
دل مــا در پـی آن کـاروان اسـت *** که از کرب و بلا با غم روان است
چه زنجـیری به دست و بـازوان اسـت *** کـه گـریـان دیـده ی روح الامـیـن اسـت
اگر در کربـلا غـم بـی شمـار است *** اگــر دل هـای شـیـعه داغـدار است
اگر چـشـمان مـهـدی اشکبار است *** ز داغِ آن وداعِ آخـــــــریــــــن اســـت
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
پیام خون خطابی آتشین است *** بقاءِ دیـن قرینِ اربعیـن است
کــه تــاریـخِ پُـر از خـون و شـهـادت *** سراسر اربعین در اربعین است
به دورانِ سیاهِ سلطه ی شب *** که میدوزند از افشاگران لب
جـهـادِ حـضـرت سـجـاد و زیـنـب *** بیانِ خطبه های آتشین است
زبـانِ زیـنـب٬این بـانـوی پُــر درد *** که هست آموزگارِ هر زن و مرد
چنـان در کـوفـه طـوفانـی به پـا کرد *** تو گویی خود٬امیر المؤمنین است
اسیران را چو بر محمل نشاندند *** تـو گویی تیر غم بر دل نشاندند
گُلی را چیده و در گِل نشاندند *** رقیه آن گل شادابِ دین است
دیـار شـام با غـم ها قـریـن اسـت *** قلوب شیعیان زین غم حزین است
مـزار زیـنـب و قـــبـــر رقـیــه *** تجلی گاه عشق عارفین است
به یاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است(۲)
بسوز ای دل که امروز اربعین است عزای پور ختم المرسلین است مرام شیعه در خون ریشه دارد نگهبانی ز خط خون چنین است بیاد کربلا دلها غمین است دلا خون گریه کن چون اربعین است حسین بن علی(ع) سالار دین است امام و رهبر اهل یقین است قیـام کـربـلایــش تا قیامــت سراسر درس بهر مسلمین است
بیـاد کــربـلا دلــها غمـیـن است دلا خون گریه کن چون اربعین است
حسین(ع) است آنکه با حق همنشین است خدا را حجت و دین را امین است حسین(ع) است آنکه در خط شهادت امـــام اولـیـن و آخــریـن است حسین(ع) است آنکه حق را جاودان کرد حسین(ع) است آنکه باطل را عیان کرد حسین(ع) است آنکه حکم دین بیان کرد حسین(ع) است آنکه با قرآن قرین است
بیـاد کــربـلا دلــها غمـیـن است دلا خون گریه کن چون اربعین است
زعــاشـورای او دین زنده گردیـد منــای کربــلا سازنده گــردید دل بیـنــا ندارد شک و تـردید که عاشورا نبرد کفر و دین است دلا کوی حسین(ع) عرش زمین است مُطاف و کعـبـه دلها همین است اگر خیـل شـهیـدان حلقه باشنـد حسین بن علی(ع) آنرا نگین است افق از خون پاکان لاله گون است نهال دین حق محتاج خون است برای یـاری حــق بهترین کــار شهادت در ره قرآن و دین است
بیـاد کــربـلا دلــها غمـیـن است دلا خون گریه کن چون اربعین است
شهیـدان عـاشقان کربـلایـند شهـیـدان ساکن کوی بــلایـند شهیـدان معـنی قالوا بلاینـد شهیدان را مکان، خُلدِ بَرین است
شهادت زندگی در لامکانیست شهادت لطف حق لطفی نهانیست شهادت چون حیات جاودانیست میـان مرگــهـا زیـباتریـن است دل ما درپی آن کــاروان است که از کرب و بلا با غم روان است چه زنجیری بدست و بازوان است که گریان دیده روح الامین است اگر در کربلا حق بیشمار است اگر دلهای شیعه داغدار است اگر چشمان مهدی(عج) اشکبار است زداغ آن وداع آخـریـن است
بیـاد کــربـلا دلــها غمـیـن است دلا خون گریه کن چون اربعین است
پیام خون خطاب آتشیـن اسـت بقاء دیـن رهیـن اربـعین است که تاریخ پر از خون و شهادت سراسر اربعین در اربعین است
دلا کوی حسین عرش زمین است
مُطاف کعبه دلها همین است
اگر خیل شهیدان حلقه باشند
حسین بن علی(ع) آنرا نگین است
افق از خون پاکان لاله گون است
نهال دین حق محتاج خون است
برای یاری حق بعترین کار
شهادت در ره قرآن و دین است
بیـاد کــربـلا دلــها غمـیـن است دلا خون گریه کن چون اربعین است
شهیـدان عـاشقان کربـلایـند شهـیـدان ساکن کوی بــلایـند شهیـدان معـنی قالوا بلاینـد شهیدان را مکان، خُلدِ بَرین است
شهادت زندگی در لامکانیست شهادت لطف حق لطفی نهانیست شهادت چون حیات جاودانیست میـان مرگــهـا زیـباتریـن است دل ما درپی آن کــاروان است که از کرب و بلا با غم روان است چه زنجیری بدست و بازوان است که گریان دیده روح الامین است اگر در کربلا حق بیشمار است اگر دلهای شیعه داغدار است اگر چشمان مهدی(عج) اشکبار است زداغ آن وداع آخـریـن است
بیـاد کــربـلا دلــها غمـیـن است دلا خون گریه کن چون اربعین است
پیام خون خطاب آتشیـن اسـت بقاء دیـن رهیـن اربـعین است که تاریخ پر از خون و شهادت سراسر اربعین در اربعین است به دوران سیاه سـلـطه شـب که میدوزند از اِفشاگران لب جهاد حضرت سجاد(ع) و زینب(س) بیان خطـبه های آتـشیـن است زبان زینب(س) این بانوی پر درد که هست آموزگار هر زن و مرد چنان در کوفه طوفانی به پا کرد تو گویی خود امیرالمومنین(ع) است اسیران را چو بر محمل نشاندند تو گویی تیر غـم بر دل نـشانـدنـد گُلی را چیده و در گِل نشاندند رقیه(س) آن گُل شاداب دین است دیار شـام با غـمـها قـرین اسـت قلوب شیعیان زین غم حزین (غمین) است مزار زینب(س) و قبر رقیه(س) تجلی گاه عشق عارفین است
دلا کوی حسین عرش زمین است
مُطاف کعبه دلها همین است
اگر خیل شهیدان حلقه باشند
حسین بن علی(ع) آنرا نگین است
افق از خون پاکان لاله گون است
نهال دین حق محتاج خون است
برای یاری حق بعترین کار
شهادت در ره قرآن و دین است
بیـاد کــربـلا دلــها غمـیـن است دلا خون گریه کن چون اربعین است
شهادت نامه ها خوبان نوشتند چه خوش با خون خود عنوان نوشتند به دل بستند با دلدار پیمان به خون سرخطّ آن پیمان نوشتند بیابان لاله گون کردند و رفتند کتـاب عـشـق را ایـنان نوشتند بُوَد خون شهیدان پاک، از آنرو که بـا آن مـعنی قـرآن نوشتند شهیدان امتحان خـویش دادنـد که درس عشق تا پایان نوشتند گَهی در مسجد و گاهی به محراب گَهی در صحـنه میـدان نوشتند بــرای درد مظلـومان عـالم طبیبان نسخه درمـان نوشتند بدستور خــدا نام شـهـیـدان به باب روضه رضوان نوشتند به خـون هر شهیـدی یـادواره به بـرگ لالـه کنـعـان نوشتند
شام غریبان
شام غریبان است
امشب نوای کودکان بر بام کیوان است
شام غریبان است
امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند
تا صبح گریانند
امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند
چون نی در افغانند
بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند
خوابیده عریانند
بر غربت اجسادشان عالم پریشان است
شام غریبان است
امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است
شام غریبان است
امشب عیال مصطفی در گوشهء صحرا
بی منزل و ماوا
اموالشان تاراج کین از فرقهء اعدا
ای آه و واویلا
خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا
اف بر تو ای دنیا
آل علی ویران نشین اندر بیابان است
شام غریبان است
امشب یتیمان جهان در گوشهء هامون
غلطان به بحر خون
اندر هوای خاتم او بزدل ملعون
دیوانه و مجنون
سازد جدا انگشت او آن بی حیای دون
ای چرخ شو ویران
کی خاتم محبوب حق در خورد دیران است
شام غریبان است
امشب به بالین حسین زینب عزادار است
بر غم گرفتار است
امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است
از دیده گریانست
زهرا به دور کشته ها با خیل حوران است
از دیده خونبار است
امشب فلک گریان به حال آل اطهار است
شام غریبان است
امشب تن پاک حسین در قتلگاه بی سر
در بحر خون اند
خوابیده بی غسل و کفن با اکبر و اصغر
با یاوران یکسر
آثار ظلم خولی مردود سگ کمتر
در کنج خاکستر
گاهی به حال دختران اندر پرستاری
از راه غمخواری
گاهی کند در مطبخ خولی
آن عصمت باری
از ماتمش خائف نواخوانست و گریان است
شام غریبان است
امشب حرم آل علی، آب ندارد
طفلان مصیبت زده را خواب ندارد
یک امشب علی اصغر ِ بی شیر بخوابد
فردا به روی دست پدر، تاب ندارد
ای وای
ای وای
ای وای
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
فردا حسین سر می دهد
فردا حسین سر می دهد ،عباس و اکبر می دهد (۲)
شش ماهه اصغر می دهد، هم عون و جعفر می دهد
امشب حسین دلداری فرزندخواهر می دهد فردا سر و دست و بدن در راه داور می دهد
فردا حسین سر می دهد ،عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب شه دنیا و دین،با قلب مجروح و غمین - گوید به زین العابدین باشد وداع آخرین
ای دل غمین حالم ببین از جور قوم مشرکین - فردا یقین شمر لعین آبم ز خنجر می دهد
فردا حسین سر می دهد ،عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب کند لیلا فغان زینب بود بر سر زنان این از غم سلطان دین آن از فراغ نوجوان
این در صدای الحذر آن در نوای الامان این با برادر در سخن آن دل به اکبر می دهد
فردا حسین سر می دهد ،عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب حسین در کربلاگردد به دور خیمه ها - گاهی به بانگ یا نبی گاهی به صوت یا اخا
گاهی به فکر کودکان گه در نماز و در دعا - فردا به راه امتحان سر را به کافر می دهد
فردا حسین سر می دهد ،عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب همه اطفال او را تشنگی در گفتگو - غم در دل و خون در گلو بشکسته سر بگشاده مو
باشد برادر در سخن گه با پدر گه با عمو - فردا حسین این جمله را تسلیم خواهر می کند
فردا حسین سر می دهد ،عباس و اکبر می دهد (۲)
امشب سکینه از عطش بگرفته دامان پدر - هر دم زند بر سینه و گاهی به پهلو گه به سر
گوید که ای جان پدر داری مگر عزم سفر- سید چو مجنون با قلم تشکیل دفتر می دهد
فردا حسین سر می دهد ،عباس و اکبر می دهد (۲)
شد اخرین دیدار ما خواهر ای زینب
شد آخرین دیدار ما خواهر ای زینب (۲)
ای خواهر غمدیده بیقرار من - هستی انیس و مونس و غمگسار من
آتش مزن بر سینه داغدار من - نور دل خیر النساء خواهر ای زینب
شد آخرین دیدار ما خواهر ای زینب (۲)
دارم تمنا این دم آخر از تو من - خواهر ز خیمه آور آن کهنه پیراهن
تا این دم آخر کنم من ورا بر تن - ای یادگار مرتضا خواهر ای زینب
شد آخرین دیدار ما خواهر ای زینب (۲)
این آخرین دیدار ماست مهربان خواهر - سخت است دل کندن ز تو لحظه آخر
تنها تو می مانی و این لشکر کافر - بر حق سپارم من تو را خواهر ای زینب
شد آخرین دیدار ما خواهر ای زینب (۲)
من می روم میدان که دین جاودان ماند - حق و حقیقت پایدار در جهان ماند
خواهر چو بینی راسم از تن جدا گردد - صد پاره جسم از دم نیزه ها گردد
تیر سه شعبه در دل من رها گردد - کن استقامت در بلا خواهر ای زینب
شد آخرین دیدار ما خواهر ای زینب (۲)
در قتلگه بینی اگر حسم من عریان - بینی تنم افتاده در خاک و خون غلطان
پیش چشم خصم دین تو نما افغان - بر کودکان مضطرم مهربانی کن
بر اهل بیت و دخترم مهربانی کن - بر غنچه های احمرم باغبانی کن
راسم انیست هر کجا خواهر ای زینب
شد آخرین دیدار ما خواهر ای زینب (۲)
بر کوداکنم خواهرم جای مادر شو - با صبر خود اسلام را یار و یاور شو
در این سفر رسوا گر قوم کافر شو - ای قهرمان کربلا خواهر ای زینب
شد آخرین دیدار ما خواهر ای زینب (۲)
نيزه شكستهها را بزن كنار زينب
نيزه شكستهها را بزن كنار زينب حسينت اينجا خفته حسينت اينجا خفته
دل می رود خبر دهد به زهرا - که بچه ات فتاده روی صحرا
ببین خزان رسیده نوگلت را - بیا نما جراحتش مدوا -
حسين تو غريب و تنها خفته حسينت اينجا خفته
نيزه شكستهها را بزن كنار زينب حسينت اينجا خفته حسينت اينجا خفته
کنار قتلگاهم قدم گذار زینب - حسينت اينجا خفته
نيزه شكستهها را بزن كنار زينب حسينت اينجا خفته حسينت اينجا خفته
منای من زمین کربلا شد - تشنه جگر سر از تنم جدا شد
به این شهادتم خدا رضا شد - حماسه ها ز خون من به پا شد
ذبيح حق سر از تنش جدا خفته - حسینت اینجا خفته
نيزه شكستهها را بزن كنار زينب حسينت اينجا خفته حسينت اينجا خفته
کنار قتلگاهم قدم گذار زینب - حسينت اينجا خفته
نيزه شكستهها را بزن كنار زينب حسينت اينجا خفته حسينت اينجا خفته
ز تیغ کین بریده حنجر من - به روی نی نظاره کن سر من
هزار پاره پاره پیکر من - به پیش دیده ی دو خواهر من
به قتلگاه راه مسحیا خفته حسينت اينجا خفته
نيزه شكستهها را بزن كنار زينب حسينت اينجا خفته حسينت اينجا خفته
روي تو چون به سوي شام ويران - همره تو قافله اسيران
حماسه ساز صحنه ی جهادم - گوهر عشق و عدل و دادم
میان خون عزیز زهرا خفته حسينت اينجا خفته
نيزه شكستهها را بزن كنار زينب حسينت اينجا خفته حسينت اينجا خفته
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
امشب شب عاشورای خسرو خوبان است – از بهر هفتاد و دو تن زهرا پریشان است
جن و ملک زین ماجرا غمگین و نالان است – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
امشب حسین بن علی اندر دعا باشد – تا صبح مشغول عبادت با خدا باشد
فردا سر نورانیش بر نیزه ها باشد – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
امشب به خیمه اصغر شیرین زبان خواب است – فردا ز سوز تشنگی نالان و بی تاب است
در کربلا از بهر طفلان آب نایاب است – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
فردا حسین تشنه لب تنهای تنها می شود – از ظلم جور کوفیان افسرده می شود
گریان ز هجر اکبرش غمدیده لیلا می شود – در عالم، در عالم فریاد شور و شین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
فردا در این صحرا شود کشته علی اکبر – گردد جدا دست از تن عباس نام آور
باشد حسین بن علی بی مونس و یاور – در هر جا، در هر جا، آوای یا حسین است
واویلا، واویلا، شب قتل حسین است (2)
حضرت عباس
تشنگان حرم عشق همه گوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید
ناله واعطشا را همه خاموش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید
می رسد دم به دم از علقمه فریاد حسین کیست این لحظه کند روی به امداد حسین
خیمه ها را همگی جمله سیه پوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید
جسم عباس علمدار زمین افتاده با لب تشنه نگهبان حرم جان داده
می ز جام غم و انده و الم نوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید
کیست مردانه چو عباس علم برگیرد رمق از پیکره ظلم و ستم برگیرد
علم اشک و عزا را همه بر دوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید
گل نثار تن صدپاره عباس کنید با گل بوسه همه حرمت وی پاس کنید
جسم صدپاره عباس در آغوش کنید آب را از نظر خویش فراموش کنید
آقام حسین حسین جان
آقام حسین حسین جان (۲)
بی نام و بی نشانیم مانند آسمانیم / ما تیغ ذوالفقاریم باکی ز کس نداریم
ما مست جام عشقیم ما سائل دمشقیم / ما سر به تن نداریم بر تن کفن نداریم
آقام حسین حسین جان (۲)
دیوانه حسین و عباس قهرمانیم / جز کربلا گویی میل و هوس نداریم
غیر از حسین نخواهیم تا کربلا روانیم / شاهی بجز حسین عریان بدن نداریم
آقام حسین حسین جان (۲)
(میان خیمه ها زینب)
(میان خیمه ها زینب)
میان خیمه ها زینب صدا می زد حسین جانم
به صد شور و نوا زینب صدا می زد حسین جانم
میان خیمه ها زینب صدا می زد حسین جانم
به صد شور و نوا زینب صدا می زد حسین جانم
چو دیدی زینب کبری به اطراف حسین اعداع -2
بکف شمشیر و خنجرها به غمها مبتلا زینب صدا می زد حسین جانم
به قربانت شود خواهر بسوی زینبت بنگر-2 دلش گردیده پرازجرع
به دشت نینوا زینب صدا می زد حسین جانم
تقاضا دارم از یکتا -2 مرا سازد کنون اما نبیند نبیند زیر شمشیرها ز جور عشقیان
صدا می زد حسین جانم
برای قتل تو ادوان مسلمان گشته اند این سان
تنت گشته به خون قلتان -3 به صد صدا اشنا صدا میزد حسین جانم
میان جسم تو را دارد-2 نه شرمی از خدا دارند نه خوفی از جزا دارند دره قوم دغا زینب
صدا میزد حسین جانم
به امر زاده صفیان سپاهی شوم بی ایمان -2 پی قتلت برادرت جان ز غم قندش دو تا زینب
صدا می زد حسین جانم
عمه جان اینجا کجاست
عمه جان اینجا کجاست
سوز آه و ناله است دل خراش غم فضاست
عمه جان اینجا کجاست
خاک این صحرا چرا عمه می ریزی به سر
می زنی بر سینه و می کشی آه از جگر(2)
جای جای این زمین می کنی هر دم نظر
گوی و این خاک پاک پیش چشمت آشناست(2)
عمه جان اینجا کجاست
گاه از درد درون بی قراری می کنی (2)
گه گلاب از چشمه دیده جاری می کنی
گه گزرای سر به خاک - - - آه و زاری می کنی
گاه می بوسی زمین - - -گاه فریاد ت به پاست
عمه جان اینجا کجاست
گه به این جانب دوان گه به ان جانب روان
بر دلم آتش زدی این چه حالست عمه جان خاک و سنگ این زمین با نوایت
دانلود نوحه یا ابوفاضل علقمه قتلگاه تو با صدای مجید فیروزی
ز ازل بر لوح دل من نام نیکویت نوشته شد به خدا با مهر غم تو گل وجودم سرشته شد
باران غم و درد می بارد از آسمان علقمه داغ است خون ریزم ز دیدگان
یا ابوفاضل علقمه قتلگاه تو (۲)
شب تارم مونس و جانم باغ بهارم خزان شدی که چگونه دل بکنم از باغ بهارم خزان شدی
رنج و غم و درد می بارد از آسمان علقمه داغ است خون ریزم ز دیدگان
یا ابوفاضل علقمه قتلگاه تو (۲)
ای زمین کربلا
دم نوحه:
ای زمین کربلا من زاده پیغمبرم
بر زمین گرم ِتو افتاده در خون پیکرم
زاده پیغمبرم ،زاده پیغمبرم
ادامه ی نوحه:
ای زمین کربلا امشب منم با ساربان
قطع سازد ازبدن دست من وانگشترم
ای زمین ازخون یاران گشته ای چون گلسِتان
روی تو افتاده بی سرنوگلان ِپرپرم
غم ندارم ای زمین از زخم شمشیر و سنان
یادم آمد از گلوی خشک نازاصغرم
ای زمین کربلا دارم به هر جانب نظر
می کِشم من انتظار روی زهرا ،مادرم
چون به وقت مردنم بر سر ندارم هیچ کس
مادرم آید ببندد هردو چشمان ترم
ای زمین کربلا بودم تورامن میهمان
با لب تشنه بُرَد شمر لعین از تن سرم
ای زمین، جسم به خون غلتان بُوَد مهمان تورا
بر سر نی می رود تا شام رأس انورم
موضوعات مرتبط: آموزش مداحی
برچسبها: متن مداحی
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف تاریخی همواره بیانات و رهنمودهایی پیرامون هنر شعر و مداحی داشتهاند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) گزیدهای از این بیانات به شرح زیر است:
اهمیت و نقش هیئات مذهبی
*اجتماعات دینی: ما مسلمانها و بخصوص ما شیعیان، امتیازی داریم که دیگر ملیتها و ادیان این امتیاز را به قدر ما ندارند و آن عبارت است از اجتماعات دینی که به شکل روبهرو، چهره به چهره، نفس به نفس تشکیل میشود که این را در جاهای دیگر دنیا و در ادیان دیگر کمتر میشود پیدا کرد. هست؛ نه به این قوّت، نه به این وسعت، نه به این تأثیرگذاری و محتواهای راقی.( 4 / 4 /87)
ضرورت تاسیس تشکیلاتی برای منصب مداحی
تعیین حدود و ثغور مداحی:البته باید بتدریج طوری بشود که این سِمت مدّاحی - که واقعاً یک منصب است - حدود و ثغوری هم پیدا کند. (28 /10 /1368)
خصوصیات مداحی:مداحی اهل بیت، خیلی بالاست. هم مقام بالا و هم تأثیر زیادی در جامعه و ذهن مردم دارد. باید بدانید که چه کسی مداح است، مقدّمات کار مداحی او چیست، چه قدر شعر میداند، چه قدر حفظ است و چه قدر میتواند بخواند؟ این خصوصیات را باید مرکزی عهدهدار شود. حالا نمیدانم این مراکز مرسوم باید این کار را بکنند یا خود شما به کیفیتی فکرش را میکنید. این چیزی است که دنیا و نیازهای جامعهی امروز، غیر از آن را بر نمیتابد و قبول نمیکند. باید این طور باشد. (28 /10 /1368)
کسانی که رسماً این منصب را به عهده میگیرند و لباس مقدس ستایش اهل بیت(علیهمالسّلام) را بر تن میکنند و مردم، آنها را به این عنوان میشناسند، بایستی خصوصیاتی داشته باشند و مرکزی باشد که آنها را با این خصوصیات تشخیص بدهد و صحه بگذارد. (28 /10 /1368)
ضرورت تشکیل انجمن های ادبی شعر
رشد شعر: خود پیشکسوتهای شعری به شعر بپردازند. شعر را ندهید دست آدمهایی که سررشتهای از شعر ندارند و شعر برایشان یک تفنّنِ دور از زندگیشان و دور از فهم و ذهنشان است. خود شماها دور هم بنشینید شعر بگویید. هر جا یک انجمنی هست و یک مجموعهای دور هم جمع میشوند و میخوانند، شعر رشد پیدا میکند.( 13 /3 /89)
نقش شعر: همین شعری که خودتان سرودهاید و ممکن است خوب هم باشد - قضاوت کلّی نمیکنم - آن را در یک مجمع ادبی، وسط بگذارید و به هر کسی که آن شعر را نقد کند و اشکال بجایی بر این شعر وارد نماید، جایزه بدهید تا قوی بشود. یا از اشعار خوبی که دیگران دارند و یا از اشعار خوب خودتان استفاده کنید. سعی کنید این گونه سطح شعرها را بالا بیاورید.( 28 /10 /1368)
اهمیت و نقش مداحی
اهمیت مداحی:من اصرار دارم که این نکته را برای برادران عزیز مداح - چه آنهایی که به صورت حرفهیی مداح هستند، چه آن کسانی که گاهی در کنار کارهایشان این کار را انجام میدهند - تکرار بکنم که این نقش، نقش بسیار مهم و حایز اهمیت و حساسی است؛ این را کم نگیرید.( 17 /۱۰ /1369)
هنر مداحی: نقش هنر، نقش شعر، نقش ادبیات، نقش حضور در میدانهای عملی در پرورش این روح ایمانی، نقشی است که بسیار بسیار کارساز و مؤثر است. شما جای مداح و ذاکر اهل بیت را اینجا ببینید؛ نقش ایمانآفرین، نقش فرهنگساز، نقش مستحکمکنندهی پیوند قلبی بین پیروان و بین آن محبوبان؛ یک چنین نقشی است. این نقش، بسیار نقش مهمی است.( 14 /4 /86)
هنر مداحی:کار مداح، استفادهی از هنر برای بیان حقیقت است. خود این ایستادن، با صدای خوش و با آهنگ زیبا شعری را خواندن - هم شعر هنر است، هم آهنگ هنر است، هم صدا هنر است - با چندین هنر، انسان یک حقیقتی را بیان کند، میتواند تأثیر مضاعفی در ذهن مستمع و حاضر در مجلس و مخاطب شما بگذارد؛ این خیلی نعمت بزرگی است، خیلی فرصت بزرگی است.( 23 /2 /1391)
نقش شعر:اگر مداحی بتواند یک شعر خوب را که دارای مضمون و محتوای خوبی باشد، با صدای خوبی بخواند، شما ببینید که چه قدر خدمت بزرگی است. بسماللَّه، این گوی و این میدان. منتها شرط اولش این است که شعر خوب باشد.( 28 /10 /1368)
گاهی یک بیت شعری که شما میخوانید، از یک ساعت بحث مستدل یک گویندهی ماهر تأثیرش در دلها بیشتر است. خوب، این خیلی ظرفیت بزرگی است؛ از این ظرفیت باید خوب استفاده کرد.( 13 /3 /89)
شغل مهم: مدّاحی و ستایشگری خاندان پیغمبر - که طبعاً ذکر مصائب را هم به همراه دارد - شغل خیلی مهم و بزرگی است.( 19 /7 /1377)
ترکیب شعر و مداحی: مدّاحیِ رایج در بین ما، یک حرفه دو جانبه است؛ فقط آوازهخوانی و شعرخوانی نیست؛ ترکیب هنرمندانهای از این دو مقوله است.( 18 /6 /1380)
نقش هنرمندانه: کارتان سخت است عزیزان! کار شما بر خلاف اینکه بعضیها خیال میکنند چهار کلمه حفظ کنیم و یک صدای بازی هم داشته باشیم، بس است؛ نه، کار، خیلی سخت است. کار، هنرمندانه، مؤثر، هدایتگر و جهتبخش باشد.( 14 /4 /86)
ترکیب شعر و مداحی: مداحی، معرفتافزائی است. مداحی، پراکندن معرفت و حکمت و امید و عقیدهی راسخ است. مداحی، جوشاندن چشمههای عواطف در دلها است؛ با استفادهی از هنر شعر، هنر آواز، هنر اجرا.(11 /2 /92)
ویژگی های مداحی
هنر مداحی:در کار مدّاحیِ شما چند چشمه هنری وجود دارد: شعرتان هنر است؛ صدایتان هنر است؛ آهنگی که انتخاب میکنید، هنر است؛ اشارات و کارهایی که انجام میدهید، هنر است. (19 /7 /1377)
منطق داشتن : عنصر دوم، عنصر تعقّل است؛ چون منطق، استدلال، حرف حساب، حرف درست و حرف خوب در لابلای این شعرها فراوان وجود دارد و میتواند ذهنها را قانع کند. البته منطق، شکلهای مختلفی دارد. گاهی برهانی است، گاهی خطابی است، گاهی شعری است؛ مقصود این است که بتواند این پیام را به اعماق ذهن مخاطب برساند و او را قانع کند. (19 /7 /1377)
حامل پیام دینی: خصوصیت سوم این است که شما حامل پیام دینی محسوب میشوید؛ یعنی سِمت معنوی و روحانی دارید. در دنیا خوانندگان خوب زیاد هستند و ممکن است شعرهای خوبی هم بخوانند؛ اما آنها از موضع مدّاح حرف نمیزنند؛ ولی شما از موضع مدّاح اهل بیت و از موضع معنوی و روحانی حرف میزنید. (19 /7 /1377)
حامل معارف و اخلاقیات بودن: من بارها توصیه کردهام، باز هم توصیه میکنم؛ منبرتان را، مجلستان را تقسیم کنید به دو قسم: قسم اول، معارف و اخلاقیات. ما امروز به اخلاقیات احتیاج داریم، به معارف احتیاج داریم. ( 3 /3 /1390)
افتخار آفرین بودن:ما احتیاج داریم که جوان ما امروز افتخار کند به اینکه متعلق به ایران اسلامی است؛ افتخار کند به وجود امام؛ افتخار کند به جمهوری اسلامی؛ افتخار کند به دین خود و به مذهب خود و به پیروی اهلبیت. ( 3 /3 /1390)
غیرمستقیم باشد :بهترین نحوهی بیان هم بیان غیرمستقیم است.در قالب شعر خوب - اینجا نقش شعرا معلوم میشود( 3/ 3 /1390)
طالب شعر خوب بودن :شما که مداحید، وقتی طالب شعر باشید، چشمهی شعر شاعر به جوش میآید. شما که طالب شدید، او شعر میگوید. وقتی شعرش به وسیلهی شما خوانده شد، انگیزهی او برای شعر گفتن چند برابر میشود؛ یک همافزائی به وجود میآید؛ او به شما کمک میکند، شما به او کمک می کنید.( 3 /3 /1390)
باقی در ادامه ی مطلب
موضوعات مرتبط: آموزش مداحی
برچسبها: صد توصیه به مداحانتوصیه به مداحانسخنان رهبر درباره مداح
مداح اهل بیت(ع) باید دارای خصوصیات فردی، اجتماعی، معنوی و اخلاقی خاصی باشد، تا بتواند آنچنان که لایق هنرش است در اجتماع حضوری سودمند داشته باشد، که در اینجا به طور خلاصه به ذکر بعضی از این خصوصیات می پردازیم. انشاءالله که مفید واقع شود. ....
اعتماد به نفس
ذاکر اهل بیت(ع) باید اعتماد به نفس را در خود تقویت کرده ودر ابتدا امر به خود تلقین کند که می تواند مداحی کند. زیرا تلقین یکی از راههای تعلیم و تعلّم است. و در مقابل، حالت یأس و ناامیدی را از خود دور کند، که راه کسبِ شهامت، امید به آینده ی درخشان است.
این نکته غلط است که گمان کند استعداد این کار در وجود او نیست، بلکه هر کس با امید و تمرین پی در پی می تواند موفق شود، به شرط اینکه هدفش جلب رضایت خداوند و خوشنودی ائمه ی اطهار (ع) باشد. پس اگر از روز اول به خود تلقین کند که لایق مداح شدن است، خواهد توانست؛ چرا که در مواقع عادی با دوست، خواهر و یا بستگانش خوب و زیبا و روان صحبت می کد و با آهنگی خوش آنها را صدا می زند. پس چنین شخصی حتماً خواهد توانست برای یک جمعی هم، زیبا و روان صحبت کند.
اعتماد به نفس و امید به آینده باعث می شود:
آینده ی نَفَس تضمین می شود؛(نفس در هنگام خواندن نمی بُرد.)
کم رویی و ترس او در برابر جمعیت و مستمعین از بین برود؛
صدایش باز و شکوفا شود؛
حالت ظاهری او تغییر نکند:
حواسش پرت نشده و مطلبی از یادش نرود؛
طهارت و انجام فرایض
روضه خوان واقعی باید با داشتن طهارت باطنی(رفع صفتهای رذیله) و طهارت ظاهری(داشتن وضو) و انجام فرایض دینی و ترک محرّمات بر لطایف روح خویش بیفزاید و با به دست آوردن صفای دل مردم را منقلب کند.
اخلاص
مهمترین خصوصیتی که یک مداح باید داشته باشد اخلاص است. بدین معنی که نیت و هدفش فقط رضای خداوند متعال باشد.
در مداحی رقابت نداشته باشد مثلاً بخواهد روی دست بلند شود. همانطور که در بحثهای قبلی ذکر شد آخرت را به دنیا نفروشد. چون این طیب الله ها و بارک الله ها به درد نمی خورد. اگر مردم او را دوست داشته باشند تا دَم قبر بیشتر دنبال او نمی روند.(این صداها از ما گرفته می شود و روزی می شود که از ما بهتر می خوانند.) پس اخلاص در خواندن مخصوصاً در مصیبت اهل بیت(ع) ضروری است.
بعضی مواقع امکان دارد شخصی از صدای خوبی برخوردار نباشد ولی دارای نَفَسی باشد که در موقع خواندن مستمعین را منقلب کند. البته این نَفَس را خداوند به او عنایت کرده. پس صدای تنها کافی نیست، این اخلاص است که می تواند دلها را شکسته و منقلب نماید. «خو را بشکن تا شکنی خلق جهان را».
همچنین اگر از او اشکالی گرفتند ناراحت نشود. کم و زیاد بودن جمعیت در او تأثیر نگذارد. ندادن هدیه او را دلسرد نکند. تنها نیتش خداوند متعال باشد، که اگر نیتش پاک و خالص بود، حرفش بیشتر در مردم تأثیر می گذارد و دلهایشان را به خدا نزدیکتر می کند.
البته این اخلاص علاوه بر نیت، در عمل نیز باید باشد. با چنین اخلاصی هم خودش را از دریای معصیت و گناه دور کرده و به ساحل رستگاری روانه می کند و هم مردم را از گرداب گناه و معصیت نجات می دهد. پس مداحی را به عنوان شغل و حرفه انتخاب نکند، یا خدای نکرده هدفش خودنمایی، شهرت طلبی، زراندوزی و... نباشد. تنها هدفش رسیدن به قرب الهی و رضایت اهل بیت(ع) باشد. اگر هدفش چیزی جز این بود، آن را تغییر داده و به هدف مقدس و قربه الی الله تبدیل کند.
تا نباشد از جانب معشوق کششی کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
تواضع
مداح باید متواضع و فروتن باشد، تا حرفش بهتر در مردم اثر کرده و مورد مبحت عاشقان اهل بیت(ع) قرار گیرد.
نباید خود را بالاتر و برتر از دیگران بداند و تکبّر و غرور داشته باشد. که در این صورت نخواهد توانست وظیفه اش را به طور احسن انجام دهد.
سخاوت
یکی دیگر از خصوصیاتی که مداح باید داشته باشد سخاوت است، یعنی در بعضی جاها از خود مایه بگذارد. مثلاً اگر جایی بود که طرف بضاعت مالی نداشت علاوه بر شرکت در آن جلسه از مال و سرمایه ای که خداوند به او عطا فرموده احسان نماید.
همچنین در نوشته ها و اشعارش هم سخاوتمند باشد و تجربیاتش را در اختیار دیگران قرار دهد، تا از نوشته ها و تجربیات او استفاده کرده و فیض معنوی ببرند، که خیر و برکت نزد خدای سبحان است.
مشوق بودن
ذاکر اهل بیت(ع) باید مشوق دیگران باشد و طوری نباشد که چون بخواهد خودش شهرتی کسب کند و در میان مردم معروف شود، دیگران را دلسرد کند، بلکه از آموخته هایش به آنان بیاموزد و آنها را مورد تشویق قرار دهد. که اگر با اعمال و حرفهایش آنها را دلسرد کند، ممکن است از مسیر الهی دور شوند و در معرض گناه قرار گیرند که در گناه آنان، خود ذاکر هم سهیم خواهد بود.
مؤدب بودن
کسی که مداحی می کند باید سعی داشته باشد ادب را در صحبت کردن، نگاه کردن، نشستن، گفتن مسائل، به زبان آوردن نامها و القاب اهل بیت(ع) و... رعایت کند. چون هم خداوند و اهل بیت(ع) و ملائکه حاضر و ناظر هستند و هم مردم نگاهشان به مداح نگاه دیگری است و او را در مسائل دینی و خصوصیات اخلاقی، الگوی خویش می دانند. پس باید همیشه و در همه حال ادب را حفظ کند.
خوش قولی
خوش قولی صفتی است که برای همه کس اهمیت بسزایی دارد. این صفت برای مداح هم واجب است، چرا که عده ای بر اساس وعده ی او برنامه ریزی کرده و تدارک می بینند. در این صورت بدقولی مداح باعث دلسرد شدن مردم و خراب شدن جلسه ی آنان می شود. و همچنین وقتشان ضایع می شود، که خداوند به چنین امری راضی نیست.
وقت شناسی
مداح باید وقت شناس باشد. یعنی قبل از اینکه برنامه اش را شروع کند از بانی جلسه سؤال کند که چند دقیقه وقت دارد، که طبق وقتش برنامه ریزی برای بیان مطالبش داشته باشد وآن چنان ورزیده باشد که اگر به او «3» دقیقه یا «30» دقیقه وقت دادند، در هر دو مورد بتواند بدون هیچ مشکلی انجام وظیفه کند.
مطلب دیگر اینکه: امکان دارد برخی اوقات خود مداح مستمع باشدو مداح دیگری پس از اتمام برنامه اش میکروفن را به ایشان بدهد. در اینجا باید فکر کند که این مردم چه مدت نشسته اند و آمادگیشان برای شنیدن روضه ی او چقدر است و شاید هم مداح دیگری بعد از او وقت گرفته باشد. که با در نظر گرفتن جوانب خواهد توانست برنامه ی خوبی ارائه دهد. پس یک مداح باید همیشه و در همه حال رعایت دیگران را بکند.
به مناسبت خواندن
خصوصیت دیگر مداح این است که در غیر وقت ضروری، بداند چه موقع و کجا چه روضه ای بخواند. مثلاً اگر در اوائل محرّم برای مداحی دعوت شده است، روضه های مربوط به همان روزها را بخواند و یا در مکانی مانند حرم ابوالفضل(ع) روضه ی مربوط به همان آقا را بخواند. همچنین در ایام مولودی اهل بیت(ع) مثلاً شب تولد حضرت زهرا(ع) روضه نخواند.
نکته ی دیگری که باید به آن اشاره شود این است که در ایام مصائب اهل بیت(ع) از بیان مطالب شاد و خنده آور پرهیز کند.
باقی در ادامه ی مطلب
موضوعات مرتبط: آموزش مداحی
برچسبها: خضوصیات مداحویژگی مداح
شهرهای بزرگ، دارای تشکلهایی با عنوان جامعه مداحان یا ذاکران هستند که به طور معمول، هفتهای یک بار تشکیل جلسه میدهند...
به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران، لابد بارها و بارها درباره پیمودن ره صد ساله در یک شب چیزهای زیادی شنیدهاید، اما هیچ وقت کسی از پیمایش یک راه دراز در فرصت کوتاه برای مداح شدن، حرفی نزده است؛ چون کمتر کسی فکر میکند که میشود برای مداح شدن از راههای کوتاه استفاده کرد.
راستش را بخواهید، هرچند کسی در این باره نگفته و ننوشته، اما خیلیها هستند که تجربه یک شبه مداح شدن را آزمودهاند. ماه محرم که از راه میرسد، هزاران بنر، پارچه نوشته و اطلاعیه مقابل دیدگان مردم نصب میشود و در آن، کسانی به عنوان مداح معرفی میشوند که قبلاً هیچ نام و نشانی در میان مردم نداشتهاند. لازم نیست طرف، حاجی باشد. همین که یک سفر کربلا رفته باشد، میشود کربلایی فلان و میکروفون هیئت را میدهند دستش!
خیلی از اینها آن دسته افرادی هستند که یک شبه مداح شدهاند و اسمشان در اطلاعیهها جاگیر شده است. یعنی کسانی که راه طولانی و دراز مداحی را با بیراهه و به اصطلاح خودشان میانبر اشتباه گرفتهاند. اما من میخواهم به واسطه چند سال تجربه همزیستی با مداحان پیشکسوت، راهی نه خیلی کوتاه، اما مطمئن برای مداح شدن را پیشنهاد کنم. البته ادعا ندارم که این راهها و روشها ابتکاری و عجیب و غریب است، بلکه همه آنها قبلاً تجربه شدهاند.
1. تقلید، خیلی هم بد نیست: اینکه یک نفر شکل حاج محمود کریمی بخواند یا نوع خواندن محمدرضا طاهری را پیاده کند، چیز بدی نیست. بدی ماجرا آنجاست که یک مقلد بیکم و کاست باشیم و این تقلید را تا آنجا پیش ببریم که فقط ادای مداحان نامدار و موفق را در آوریم. طبیعی است که مخاطب شما میرود دنبال اصلش و به شما احتیاجی نخواهد داشت. برای اینکه خودتان را راه بیندازید، هم در مجالس مطرح و پای منبر مداحان بنشینید و هم صدای آنها را گوش کنید. اینکه تأکید میکنم صدا، به این دلیل است که ویدئوی مداحی بیشتر شما را با رفتارها و حرکات یک مداح آشنا میکند که تقلید کردن از آنها بسیار بیارزش است و شما را از اصل کار غافل میکند. صوت مداحی کسانی را بیشتر گوش کنید که به اشعار خوب تکیه فراوانتری دارند.
2. تا میتوانید شعر خوب جمع کنید: قدیمیها برای گرفتن یک شعر خوب، گاهی یک سفر دراز را تحمل میکردند، اما الآن تا دلتان بخواهد شعر مناسب در اینترنت و شبکههای اجتماعی تلفن همراه به اشتراک گذاشته میشود. شعر را از سرمنشأ خود بگیرید و سعی کنید با چند شاعر ارتباط بگیرید که سرودههای دست اولشان را به شما بدهند. در هر شهر هم انجمنهایی هست که شاعران به آنجا رفت و آمد میکنند. از طریق آن انجمنها شاعر و شعر خوب پیدا کنید.
3. صدایتان را دائم ضبط کنید: الآن همه گوشیهای تلفن همراه، مجهز به ضبط صدا هستند. برای اینکه روی شعرهای انتخابیتان سبک بگذارید، صدایتان را مرتب ضبط و چند بار آن را گوش کنید. اگر رویتان نمیشود در حضور یک استاد مداحی بخوانید، صدا و نحوه مداحیتان را در اختیار یک مداح باتجربه و دلسوز بگذارید تا درباره آن نظر بدهد و ایرادهای شما را بگیرد.
4. در جلسات مداحان شهر خود شرکت کنید: شهرهای بزرگ، دارای تشکلهایی با عنوان جامعه مداحان یا ذاکران هستند که به طور معمول، هفتهای یک بار تشکیل جلسه میدهند. مهمترین فعالیت و کارکرد این جلسات، خواندن مداحان پیشکسوت است که در مجلسداری آنها، هزاران نکته آموزشی نهفته است. شرکت در این جلسات به عنوان یک مستمع آزاد و معمولی باعث میشود یک مداح جوان، راه و رسم مداحی را به صورت عملی بیاموزد و آن را در کار خود اجرا کند. در تهران، این جلسات در همه روزهای هفته و در نواحی مختلف شرق، غرب، مرکز و جنوب تهران برگزار میشود. علاوه بر آن، خانه مداحان اهل بیت (ع) هر چهارشنبه صبح، جلساتی دارد که بسیار آموزنده است.
5. همه محتوای مداحیتان را با یک ذاکر باتجربه در میان بگذارید: برای یک مداح، علاوه بر شعر و صدا، چند چیز دیگر اهمیت دارد که مجموعه آنها محتوای مداحی قلمداد میشود. اینکه از چه مقتلی استفاده کنید، اینکه در خواندن مدح و منقبت، قصیده یا نوحه چه لحنی داشته باشید و چگونه موسیقی شعرها را تنظیم کنید، خود هنر بزرگی است که باید مجموعه آنها را به تأیید یک مداح خوب و خوشنام برسانید. اینکه شما را شاگرد او بدانند، چیزی از شما کم نخواهد کرد، بلکه اگر استاد خود را به درستی انتخاب کنید، شاگردی او موجب افتخار و آبروی شما خواهد بود.
6. همیشه حین مداحی، باوضو باشید: وضو داشتن نه تنها انسان را رعایتمند و مؤدب به آداب و اخلاق اسلامی میکند، بلکه موجب افزایش اعتماد به نفس یک مداح میشود. قدیمیها میگفتند که پاکیزه بودن یک مداح او را از به زبان آوردن هر کلام و شعری باز میدارد.
7. از هر فرصتی برای خواندن استفاده کنید: هیئتهای خانگی، مراسم مذهبی در مسجد، مهمانیهای خانوادگی، سفر با دوستان و ... همه و همه مجالی برای خواندن یک مداح است. خجالت را کنار بگذارید و از این فرصتها فراوان استفاده کنید. اگر خجالتی و بسیار مأخوذ به حیا باشید و به اصطلاح، روی لازم را برای خواندن در جمع نداشته باشید، هیچ وقت یک مداح خوب نخواهید شد. اگر اعتماد به نفس کافی ندارید، برای به دست آوردنش تمرین کنید. استاد غلامرضا سازگار به «زهیر» فرزندش در ابتدای آموزش مداحی به او گفته است: «یک چوب خشک جلوی دهانت بگیر. فکر کن میکروفون هیئت است و کلی جمعیت چشمشان به دهان توست.»
8. در ابتدای منبر، چند آیه قرآن قرائت کنید: قرائت قرآن از آداب اصلی و اولیه منبر یک مداح بوده که امروز این سنت به فراموشی سپرده شده است، اما قرائت قرآن باعث میشود که ورودی بهتر و دقیقتر به شعرخوانی داشته باشید. متأسفانه این سنت را فقط یکی از مداحان قدیمی به نام «استاد صمصام» در ابتدای مداحیاش اجرا میکند.
این هشت روش، حتماً شما را از سرگردانی نجات خواهند داد و با انجام آنها خواهید دید که راه مداحی، با توجه به گسترش رسانههای اجتماعی، آنقدرها هم طولانی و پردردسر نیست. به خودتان اعتماد کنید و به خدا توکل! بسمالله.
حمیدمحمدی
موضوعات مرتبط: آموزش مداحی
برچسبها: نکات مداحینکاتی برای مداحمداح و نکاتنکات مهم مداحینکاتی مهمکوتاه ترین روش مداح شدنمداح شدن
بسیاری از افراد موفق همواره تلاش کردهاند تا بر ترس خود هنگام سخنرانی در جمع غلبه کنند. موسس شرکتهای ویرجین، ریچارد برانسون میگوید که از سخنرانی کردن در برابر جمعیت متنفر است؛ سرمایهگذار میلیاردر، وارن بافت اعتراف میکند که پیش از سخنرانی دچار حالت تهوع میشود.
خوشبختانه بافت و برانسون بر ترس خود غلبه کردهاند، پس شما هم میتوانید بر آن غلبه کنید. محققان سالها زمان صرف کردهاند تا تکنیکهای مختلفی برای کاهش استرس و اضطراب ناشی از سخنرانی در برابر جمع بیابند. در ادامه راهکارهایی علمی به شما ارائه میشود که کمک میکنند تا در سخنرانیهایتان، آسودهتر و با اعتماد به نفس بیشتری ظاهر شوید.
۱- از تلاش برای حفظ خونسردی خود دست بردارید.
اکثر مردم بر این باورند که تلاش برای حفظ خونسردی، بهترین راه برای از بین بردن اضطراب ناشی از سخنرانی است.
یکی از استادان دانشگاه هاروارد به تازگی تحقیقی را منتشر کرده که نشان میدهد این تکنیک متاسفانه موثر نیست. راهکار بهتر این است که وحشت خود را به هیجان تبدیل کنید. در این تحقیق افرادی که در هنگام سخنرانی، اعلام کردند که هیجان زده هستند، شایستهتر و مقتدرتر به نظر میرسیدند.
۲- با خودتان حرف بزنید.
هنگامی که به خود میگویید “مایک، تو میتوانی!” ممکن است کمی عجیب به نظر برسد، اما تحقیقی در این زمینه نشان میدهد که افرادی که خود را با اسم، مورد خطاب قرار میدهند در هنگام سخنرانی در حضور جمع بهتر از افرادی عمل میکنند که از ضمیر “من” استفاده می کنند.
ممکن است دلیلش این باشد که هنگامی که فردی خود را با اسم، مورد خطاب قرار میدهد مانند این است که در حال نصیحت کردن یک دوست است و اینکار بسیار راحت تر از آن است که تلاش کنید اعتماد به نفس خود را بالا ببرید.
۳- نگرش “من میتوانم” را همواره حفظ کنید.
تاثیر این روش بر همه ما شناخته شده است اما محققان نیز آن را ثابت کردهاند.
در یک بررسی، افرادی که ترس از سخنرانی در جمع داشتند، با گذراندن دورههای آموزش سخنرانی چند ماهه و انجام چند سخنرانی ۵ دقیقهای به توصیه محققان حاضر در این تحقیق، کاهش چشمگیری در اضطراب خود مشاهده کردند.
نتیجه؟ افرادی که نگرش منفی داشتند شاهد بازگشت ترس خود بعد از یک ماه درمان بودند در حالیکه افرادی که در طول آموزش نگرش مثبت داشتند، استرس کمتری را تجربه کردند.
۴- صبح روز سخنرانی خود ورزش کنید.
تحقیقات بسیاری نشان میدهند که ورزش کردن، از طریق تغییر واکنش سیستم عصبی به استرس، میتواند به کاهش آن کمک کند. مایکل هاوکینز در تحقیقات خود در آزمایشگاه عصبشناسی حافظه و یادگیری دارتموس، در زمینه تاثیر ورزش بر تفکر و احساسات بیان کرد: “تنش ناشی از ورزش میتواند سلولها، ساختارها و کانالهای مغز را آماده کند تا استرس را بهتر کنترل کنند.”
به عبارت دیگر، اگر اجرای یک سخنرانی شما را وحشتزده میکند خود را در اتاقتان حبس نکنید و روی این ترس تمرکز نکنید، به جای اینکار از محیط بسته خارج شده و بدوید یا پیادهروی کنید تا فشار این تجربهی اضطرابآور را کاهش دهید.
۵- ژست یک آدم قدرتمند را به خود بگیرید.
اگر شما از سخنرانی کردن در جمع میترسید، شاید فکر کنید که کز کردن و نشستن در گوشهای تا فرا رسیدن زمان سخنرانی میتواند به کاهش استرس کمک کند اما با این کار شما بیشتر اعتماد به نفستان را از بین میبرید.
ایمی کادی روانشناس اجتماعی دانشگاه هاروارد در یکی از جلسات گفتگوی TED توضیح میدهد که چگونه زبان بدن، به احساسات شما شکل میدهد. بطور مثال سعی کنید تا خود را “بزرگ” نشان دهید: پاهایتان را کمی از هم باز کرده و دستان خود را روی پهلویتان قرار دهید، این کار اضطراب شما را کم میکند و به شما احساس مدیر بودن دست میدهد. برعکس، نشستن به صورت قوز کرده میتواند به شما حس ضعیف بودن را القا کند.
قبل از اینکه وارد صحنهی سخنرانی و یا اتاق کنفرانس شوید، چند دقیقهای ژست افراد قدرتمند را با خود تمرین کنید.
۶- سناریوی “بدترین موقعیت” را تمرین کنید.
محققان اظهار میکنند “بدبینی تدافعی” میتواند به برخی از افراد کمک کند تا اضطراب خود را کنترل کنند و عملکرد بهتری در سخنرانیها داشته باشند. در واقع این روش شامل فکر کردن به اشتباهاتی است که ممکن است شما در هنگام سخنرانی انجام دهید و اینکه چگونه میتوانید آنها را مدیریت کنید.
بنابراین اگر میترسید هنگام سخنرانی دچار لکنت شوید و یا مطالب را فراموش کنید، سعی کنید همهی این موارد و راهحلهای خود برای مدیریت این مشکلات را در ذهنتان تصویرسازی کنید. این کار به شما کمک میکند در هنگام مواجه با این مشکلات در سخنرانی خود، شانس بیشتری برای اصلاح اشتباهات خود داشته باشید زیرا همهی این موارد را از قبل پیشبینی و برای حل آنها برنامهریزی کردهاید.
۷- درمان رفتارشناختی را امتحان کنید.
اگر ترس شما از سخنرانی به قدری شدید است که موجب کاهش عملکرد شما در کارتان میشود بهتر است دنبال راه حلی حرفهای باشید.
درمان رفتارشناختی نوعی مشاورهی سلامت ذهن است که به شما کمک میکند از تفکرات منفی خود آگاه شوید، در نتیجه در موقعیتهای چالشبرانگیز میتوانید عملکرد بهتر و موثرتری داشته باشید.
افراد درمانگر در زمینه رفتارشناختی ابزاری را تهیه کردهاند که بیمارانشان با استفاده از آنها بهتر میتوانند اضطراب سخنرانی در برابر جمع را کنترل کنند، یکی از این ابزارها شامل درمان از طریق قرار دادن این افراد در موقعیتهای مجازی است. به جای تمرین سخنرانی در مقابل مخاطبان واقعی، بیماران در مقابل مخاطبان مجازی کامپیوتری سخنرانی میکنند. درمانگرها میتوانند با استفاده از صدای خندهی مجازی و یا تشویق مجازی، سخنرانی را واقعیتر جلوه دهند.
تحقیقات نشان داده است که افرادی که از این شیوهی درمانی استفاده کردهاند هنگام سخنرانی در مقابل مخاطبان واقعی اضطراب کمتری از خود نشان میدهند.
باقی در ادامه ی مطلب
برگرفته از: www.businessinsider.com
موضوعات مرتبط: آموزش مداحی
برچسبها: غلبه به استرساسترسدفع استرسچگونه استرس نداشته باشیمکم کردن استرسراه های غلبه بر استرسغلبه بر استرس در مداحی